بازگشت

دستور قتل فارس بن حاتم بن ماهويه قزويني


امام هادي عليه السلام با اين خبيث به انواع مختلف مبارزه نموده است تا اينكه دستور قتل او را صادر نمودند اكنون چند روايت در اين مورد ذكر مي نمايم. اين روايات را استاد اعظم قدس سره از رجال كشي نقل نموده است:

1 - ابراهيم بن داود يعقوبي گويد: به امام هادي عليه السلام نامه اي نوشتم و كار فارس بن حاتم را به آن حضرت گزارش نمودم در جواب نوشت: «لا تحفلن به و ان أتاك فاستخف به؛ با او مجالست مكن و اگر نزد تو آمد او را سبك بشمار».

2 - موسي مي گويد: عروه درباره ي كردار فارس بن حاتم نامه نوشت، آن حضرت در جواب نوشت:

«كذبوه و أهتكوه أبعده الله و أخزاه فهو كاذب في جميع ما يدعي و يصف، ولكن صونوا أنفسكم عن الخوض و الكلام في ذلك و توقوا مشاورته و لا تجعلوا له السبيل الي طلب الشر كفانا الله مؤنته و مؤنة من كان مثله».



[ صفحه 121]



«او را تكذيب و هتك نماييد خدا او را لعنت و خوار نمايد پس او در همه ي چيزهايي كه ادعا مي نمايد و توصيف مي كند دروغگو است ولي خود را از سخنان زياد و غوطه خوردن در گفتار درباره ي وي حفظ نماييد و از مشورت با او بپرهيزيد راه وارد شدن در شر به او ندهيد، خدا شر او و هر كه مانند اوست را از ما دفع بفرمايد».

نامه اي ديگر به همين مضمون از حضرت نقل شده كه در جواب نامه دهقان نوشته است.

3 - ابراهيم بن محمد گويد: به آن حضرت نوشتم: فدايت شوم نزد ما چيزهايي از فارس و اختلافي مابين او و علي بن جعفر نقل مي شود تا حدي كه بعضي از بعض ديگر بيزاري مي جويند، اگر صلاح مي داني انشاءالله بر ما منت بگذار و نظرت را در اين باره اعلام فرما كدام يك از آن دو از طرف شما نمايندگي و ولايت در امور دارد تا تنها به او مراجعه نماييم نه به ديگري به آنچه نوشتم محتاجم حضرت در جواب نوشت:

«ليس عن مثل هذا يسأل و لا في مثله يشك، قد عظم الله قدر علي بن جعفر متعنا الله تعالي به عن أن يقايس اليه فاقصد علي بن جعفر بحوائجك و اخشوا فارسا و امتنعوا عن ادخاله في شي ء من اموركم تفعل ذلك انت و من أطاعك من اهل بلادك فانه قد بلغني ما تموه به علي الناس فلا تلتفوا اليه ان شاء الله».

«از مانند اين سؤال نمي شود و در اين شكي نيست خداوند به علي بن جعفر - كه خدا ما را به او بهره مند سازد - عظمتي داده كه نمي توان فارس را با او مقايسه نمود پس در حوائجت به طرف علي بن جعفر برو و از فارس بترسيد و از دخالت نمودن او در كارهايتان امتناع بورزيد، تو و هر كه از اهالي بلادت از تو فرمان مي برد اين كار را انجام دهيد ان شاء الله زيرا فريبكاري و فريفتن مردم توسط او به من رسيده است».

نويسنده: به حسب ظاهر مراد از علي بن جعفر در اين روايت علي بن جعفر هماني برمكي است از اهالي همينا كه يكي از قريه هاي بغداد است و از طرف امام هادي و امام حسن عسكري عليهماالسلام سمت وكالت و نمايندگي داشته است، و در روايت ديگر به همين مضمون از علي بن جعفر به «عليل» تعبير شده است.



[ صفحه 122]



4 - محمد بن عيسي بن عبيد مي گويد: امام هادي عليه السلام به كشتن فارس بن حاتم امر نمود و بهشت را براي كشنده او ضمانت نمود، فارس مردي فتنه گر بود مردم را فريب مي داد و به بدعت دعوت مي كرد، از اين جهت درباره او از امام علي النقي عليه السلام اين جملات صادر گرديد:

«هذا فارس يعمل من قبلي فتانا داعيا الي البدعة و دمه هدر لكل من قتله فمن هذا الذي يريحني منه و يقتله و أنا ضامن له علي الله الجنة».

«اين فارس به عنوان نماينده من كارهايي انجام مي دهد، او فتنه گر است و مردم را به سوي بدعت دعوت مي نمايد، خون او براي هر كس كه وي را بكشد مباح است، چه كسي پيدا مي شود كه او را بكشد و مرا از او راحت نمايد هر كس او را به قتل برساند من ضمانت مي كنم كه خدا قاتل وي را به بهشت ببرد».

5 - سعد مي گويد: جماعتي از شيعيان عراق و غير آنان اين حديث را براي من نقل نمودند و بعد از نقل آنان خود از جنيد شنيدم كه مي گفت: امام هادي عليه السلام كسي را نزد من فرستاد و مرا به كشتن فارس بن حاتم لعنة الله عليه امر نمود.

گفتم: اين كافي نيست بايستي خودم از آن حضرت بشنوم. پس حضرت كسي را فرستاد و مرا دعوت نمود، خدمتش شرفياب شدم، فرمود: تو را به كشتن فارس بن حاتم امر مي نمايم پس از آن چند درهم به من داد و فرمود:

با اين درهم ها اسلحه اي بخر و آن را به من نشان بده، رفتم شمشيري خريدم و بر حضرت عرضه نمودم، فرمود: اين را برگردان و اسلحه اي ديگر بخر. آن را برگرداندم و به جاي آن ساطوري گرفتم و بر حضرت عرضه نمودم فرمود: آري اين خوب است پس به سراغ فارس رفتم مابين نماز مغرب و عشا از مسجد بيرون آمد با آن ساطور به سرش زدم و او را از پاي درآوردم و كار او را با ضربتي ديگر تمام كردم افتاد و مرد، صداي مردم به ناله بلند گرديد من ساطور را انداختم، مردم جمع شدند و در آنجا دنبال قاتل مي گشتند و غير از من كسي آنجا نبود، ديدند من سلاح ندارم، كوچه و



[ صفحه 123]



خانه هاي اطراف را بررسي كردند چيزي را نيافتند و بعد از آن نيز ساطور را نيافتند. [1] .

نويسنده: پيدا نشدن ساطور از معجزه و كرامت امام علي النقي عليه السلام است.


پاورقي

[1] معجم رجال الحديث، ج 13، ص 239 - 243.