بازگشت

معجزات و كرامات


معجزه عبارت است از انجام كاري كه مردم عادي از آن عاجز و ناتوان باشند و منشأ آن اسباب ظاهري نباشد كه اگر ديگران نيز آن را بياموزند بتوانند همان كار را انجام دهند بلكه منشأ آن اتصال به ماوراي ماده و از جانب خداي تعالي است. معجزه گاهي براي اثبات نبوت است كه پيامبران عظام الهي براي اثبات نبوت خود از آن استفاده مي نموده اند و گاهي براي اثبات امامت و امور ديگري است كه امامان عليهم السلام از آن استفاده مي نموده اند.

و مراد از آن كاري كه ديگران از آن ناتوان باشند هر كاري است كه در توان ديگران نباشد مانند زنده نمودن مرده و تبديل خاك به طلا و خبر دادن از غيب و...

بنابراين اخبار غيب امام هادي عليه السلام و دعاها و نفرين هايي كه به اجابت مقرون شده است همه جزو معجزات حضرت است كه در بخش دوم و سوم قسمتي از آن را نقل نموديم و معجزات و كرامات چهارده معصوم عليهم السلام گاهي در زمان حيات بود و گاهي بعد از رحلت و شهادت كه از عالم برزخ در اين عالم تصرف نموده و مي نمايند. جدا شدن از اين عالم خاكي نمي تواند مانع تصرف آنان در آن باشد كه با مراجعه به كتاب هايي كه در اين راستا نوشته شده اين مدعا روشن است.

همين چند روز پيش عنايتي از حضرت امام رضا عليه السلام نسبت به يكي از افراد مؤمن رخ داده كه پيش از ذكر معجزه هاي امام علي النقي عليه السلام آن را نقل مي نمايم:

در شهر كاكي ازتوابع بوشهر مردي است مؤمن و متدين و راستگو و بااخلاص از بستگان ما كه در روستاي مسيله از روستاهاي بخش كاكي متولد و در آنجا بزرگ شده است و اكنون ساكن كاكي مي باشد. شغل او كشاورزي است، سالهاست كه افزون بر نسبتي كه با حقير



[ صفحه 126]



دارد با هم رفيق هستيم و در وثاقت و راستگويي وي شبهه اي نيست نام او حسن و نام خانوادگي اش محمدي است و در ميان خويشان معروف به حسن حاجي كمال است.

سه يا چهار سال بود كه در فصل تابستان مي گفت: بنا دارم به زيارت امام رضا عليه السلام مشرف شوم ولي موفق نمي شد با اين كه سال هاي پيش پول در دست داشت ولي توفيق پيدا نمي كرد تا اين سال كه درآمد كشاورزي وي خوب نبود و پول چنداني در دست نداشت ولي توانست با جمعي از خويشان نزديك خود به راه افتد و به طرف مشهد برود.

نويسنده در قم منتظر وي بود ولي به منزل ما نيامد بعد از برگشتن از مشهد و رفتن به كاكي يكي از بستگان به من گفت حسن به مشهد مشرف شده و امام رضا عليه السلام را ديده است. درصدد تحقيق برآمدم دو مرتبه به منزلش تلفن كردم گفتند: به مزرعه رفته است و در منزل نيست تا اينكه شب هجدهم مرداد 1385 خود او تلفن نمود بعد از احوال پرسي جريان را از او پرسيدم شروع به گريه كرد و گريه راه گلوي وي را مي گرفت و قادر به سخن گفتن نبود با صحبت و خواهش قدري او را آرام كردم و مطالب زير را براي من نقل كرد و گفت:

وقتي به قم مشرف شديم اول شب براي زيارت حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام به حرم مشرف شديم ازدحام زياد بود تا حدي كه نتوانستم ضريح مطهر را ببوسم به جايگاه خود مراجعت كردم اول صبح باز به حرم مشرف شدم، خلوت بود و ضريح را بوسيدم و از فرصت استفاده كردم و به بي بي عرض كردم: عنايتي بفرما كه در ازدحام زائران برادرت ثامن الائمه امام رضا عليه السلام بتوانم درست زيارت نمايم و دستم به ضريح آن حضرت برسد، بعد از زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام از قم حركت كرديم به شهر سبزوار كه رسيديم روز پنج شنبه 29 تير 1385 نزديك ظهر در ماشين ميني بوس در حالي كه بيدار بودم كسي كه او را نديدم به من گفت: امام رضا عليه السلام به استقبال شما آمده است در اين اثنا حضرت را ديدم در ماشين كه لباس سفيدي در بر و عباي زردرنگي بر دوش به طرف من آمد و دست مباركش را روي دست من گذاشت و فرمود: حسن خوش آمدي. ديگر او را نديدم حالت گريه به من دست داد همراهانم نمي دانستند



[ صفحه 127]



علت گريه ي من چيست گريه هم مهلت نمي داد كه جريان را به آنان بگويم بالاخره با زحمت زياد با صداي گرفته مطلب را به آنان گفتم.

چند روزي هم كه در مشهد بوديم و من از مردم سابقا شنيده بودم كه جمعيت زياد است و كسي نمي تواند خود را به ضريح برساند من كه بار اول بود به مشهد مشرف شده بودم هر وقت به حرم مشرف شدم بدون زحمت زيارت را خواندم و ضريح را مكرر بوسيدم الحمدلله.

بعد از نقل اين عنايت به ذكر قسمتي از معجزات امام هادي عليه السلام مي پردازم اضافه بر آنچه در بخش دوم و سوم با عناويني ديگر نقل نمودم: