بازگشت

از مرگ جواني جسور خبر داد


و از كتاب «الواحدة» از سعيد بن سهل بصري در ارتباط با مستبصر شدن يكي از واقفه نقل مي نمايد كه يكي از اولاد متوكل مجلس جشن و سروري ترتيب داد و ما را دعوت نمود. امام هادي عليه السلام را نيز با ما دعوت نمود. وقتي كه به آن مجلس وارد شديم همه حاضران به احترام حضرت سكوت نمودند ولي يك جوان به حضرت احترام نكرد و بيهوده مي گفت و مي خنديد حضرت به او رو نمود و فرمود: اي مرد! آيا دهان به خنده پر مي كني و از ياد خدا غافلي در صورتي كه بعد از سه روز از اهل قبوري؟!

سعيد مي گويد: گفتيم اين دليلي است ببينيم چه مي شود. آن جوان ساكت گرديد و از كار خود دست برداشت، ما غذا خورديم و از مجلس بيرون آمديم روز بعد آن جوان مريض شد و روز سوم در ابتداي روز مرد و در آخر همان روز دفن گرديد. [1] .


پاورقي

[1] همان، ص 456 و 457.