بازگشت

سيد محمد بن امام علي النقي


نام نامي وي محمد، كنيه اش ابوجعفر است. جلالت و بزرگواري وي معروف و زبانزد خاص و عام است. در فضيلت و بزرگواري وي همين بس كه قابليت و صلاحيت مقام امامت را دارا بود و پسر بزرگ امام هادي عليه السلام بود. و شيعيان گمان مي كردند كه بعد از امام علي النقي عليه السلام منصب شامخ امامت به او منتقل مي گردد ولي پيش از شهادت پدر والا مقامش از دنيا رفت.

بعد از وفات او امام هادي عليه السلام به امام حسن عسكري عليه السلام فرمود:

«يا بني أحدث لله شكرا فقد أحدث فيك أمرا».

«اي پسرم براي خدا تجديد شكر نما پس به تحقيق كه حق تعالي درباره تو امري را تجديد نمود».

يعني اظهار نمود كه امامت منصبي است براي تو.

و شيخ طوسي و طبرسي روايت نموده اند از جماعتي از بني هاشم كه گفتند: ما در روز وفات سيد محمد به خانه امام علي النقي عليه السلام رفتيم ديديم كه براي حضرت در صحن خانه بساطي گسترده اند و مردم اطراف آن حضرت نشسته اند و ما تخمين زديم كه آن جمعيت از آل ابي طالب و بني عباس و قريش صد و پنجاه نفر مي باشند غير از غلامان و مردم ديگر. ناگهان امام حسن عسكري عليه السلام وارد شد در حالي كه گريبان خود را در مرگ برادر چاك زده بود، آمد طرف راست پدر بزرگوارش ايستاد و ما آن حضرت را نمي شناختيم. بعد از ساعتي امام علي النقي عليه السلام رو به جانب او نمود و فرمود: «يا بني أحدث لله شكرا فقد أحدث فيك أمرا».

امام حسن عسكري عليه السلام گريه كرد و فرمود: «الحمدلله رب العالمين اياه نشكر نعمته علينا و انا لله و انا اليه راجعون».



[ صفحه 155]



ما پرسيديم كه او كيست؟ گفتند: حسن فرزند امام علي النقي عليهماالسلام و در آن وقت به نظر ما بيست سال از عمر شريفش گذشته بود. ما آن روز او را شناختيم و از سخن پدر بزرگوارش با وي دانستيم كه او امام و قائم مقام پدر بزرگوارش مي باشد.

رواياتي به دست ما رسيده كه از ظاهر آن برداشت مي شود سيد محمد سزاوار امامت بوده و مردم چنين گمان مي كرده اند كه بعد از امام علي النقي عليه السلام منصب امامت به او منتقل مي گردد ولي خداي تعالي امري را كه براي مردم نامعلوم بود آشكار نمود و سيد محمد در زمان امام هادي عليه السلام وفات نمود و مردم آگاه شدند كه امام بعد از امام علي النقي عليه السلام امام حسن عسكري عليه السلام مي باشد.

اين روايات را روايات بدائيه مي نامند بدا به معناي آشكار نمودن امري است كه براي مردم مخفي بوده است وليكن نزد خداي حكيم معلوم و آن را براي مردم آشكار نموده است.

مسأله بداء يكي از مسايل مهم است كه بزرگان ما پيرامون آن بحث نموده اند معناي درست آن همان است كه از بيان و توضيحي كه ذكر نمودم روشن شد براي توضيح بيشتر به كتاب شريف بحارالانوار باب بداء جلد چهارم رجوع شود.

و استاد ما مرحوم محدث نوري در كتاب نجم ثاقب فرموده:

مزار سيد محمد در هشت فرسنگي سامره نزديك قريه بلد است و از اجلاي سادات و صاحب كرامات متواتره است حتي نزد اهل سنت و اعراب باديه كه به غايت از او احترام مي كنند و از جنابش مي ترسند، هرگز قسم دروغ به او نمي خورند و پيوسته از اطراف براي او نذور مي برند، بلكه فصل غالب دعاوي در سامره و اطراف آن به قسم به اوست و مكرر ديديم كه چون بناي ياد كردن قسم شد منكر، مال را به صاحبانش رساند و از خوردن قسم دروغ صدمه ديدند و در اين ايام توقف سامره چند كرامت باهره از او ديده شده.

يكي ديگر از اولاد آن حضرت جعفر است كه متعرض شرح زندگاني وي نمي گردم.



[ صفحه 156]