بازگشت

خبر دادن حضرت امير از سلطنت آل بويه


مورخ متتبع آقاي حاج شيخ ذبيح الله محلاتي در تاريخ سامرا گويد: حضرت امير عليه السلام از حكومت و سلطنت آل بويه خبر داده است و عبارت حضرت اين است: و قال: يخرج من ديلمان بنو الصياد ثم يستشري امرهم حتي يملكوا الزوراء و يخلعوا الخلفاء. فقيل له: كم مدتهم؟ قال: مأة أو تزيد قليلا. [1] .

بويه پدر عمادالدوله علي و ركن الدوله حسن و معزالدوله احمد به اباشجاع معروف بوده و در بحر خزر به صيد ماهي روزگار مي گذرانيده و از اين راه ارتزاق مي كرده است.

5 - عمارت پنجم از اميرارسلان بساسيري است. [2] مشاراليه در سال 445 تعميراتي شايسته در حرم مطهر كرد و عمارتي عالي از گچ و آجر بر مرقد منور ساخت و دو ضريح از چوب ساج تهيه كرده بر قبور امامين نصب كرد.

در وجه تسميه بساسيري گفته اند كه وي منسوب است به بسا مغرب فسا از شهرهاي فارس و منسوب بدان جا را فسوي و بسوي خوانند و بر خلاف قياس در نسبت بساء بساسيري گفته شده است.



[ صفحه 212]



در جلد اول راهنماي دانشوران صفحه 61 گويد: بساسيري با فتح باي ابجد سين بي نقطه و كسر سين دوم. بعدا آنچه را از معجم البلدان نقل شده را نگاشته و گويد: نگارنده گويد (يعني مؤلف راهنماي دانشوران) اين نسبت نيز درست نيست زيرا بساسيري از تركان است و از مردم فساي فارس نيست و تاكنون ندانستم چرا او را بساسيري گفته اند. در منتظم ناصري گويد: غلامي ترك بود از بهاءالدوله و چون آقاي اولي او اهل بسا بود به بساسيري منسوب شد. در سلجوقنامه صفحه 19 در پاورقي گويد: چون مدتي در شهر فسا ساكن بود بدين نام مشهور شد.

در ريحانة الادب جلد دوم صفحه 160 گويد: بساسر نخست به فتح سين دوم بوده و بعد راء و مابين آنها «ياء» نبوده و از دو لفظ بسا به معني شهر مذكور و سر به معني بزرگ و رييس مركب بوده است يعني رييس آن شهر و بنا به نقل مجالس در حبيب السير نيز بساسر بدون حرف «ياء» نوشته اگر چه به معني آن نپرداخته است و اما ياي نسبت در آخر آن آورده و بساسري گفتن نيز ظاهر آن است كه در اوايل اتباع ارسلان را مي گفته اند سپس از راه تقليد در خودش نيز مستعمل گرديد.


پاورقي

[1] تاريخ سامرا، ج 1، ص 251؛ مقتبس الاثر، ج 2، ص 230.

[2] اميرارسلان ابوالحارث بن عبدالله بن بساسيري غلامي ترك بود از بهاءالدوله كه در اثر لياقت و كارداني به رياست رسيد. در 8 ذي حجه سال 451 در جنگ با طغرل سلجوقي كشته شد.