بازگشت

نيكوكاري با دشمن


دمل و زخمي در بدن متوكل پيدا شده بود كه به سبب آن متوكل در آستانه ي مرگ قرار گرفت. مادر وي نذر كرد كه اگر فرزندش شفا پيدا كند، پول فراواني براي حضرت هادي عليه السلام بفرستد. روزي وزير متوكل (فتح بن خاقان) به او گفت: كاش براي امام هادي عليه السلام پيام مي فرستادي و از او روش معالجه ي وي را جويا مي شدي.

متوكل شخصي را فرستاد و موضوع را به آگاهي امام عليه السلام رساند. حضرت به او فرمود: پشكل زير دست و پاي گوسفند را با گلاب مخلوط كنند و روي زخم بگذارند.

هنگامي كه پيك، سخن امام عليه السلام را نقل كرد، اطرافيان وي خنديدند و متوكل را مسخره كردند، ولي فتح بن خاقان گفت: امام آگاه تر از همه است و دستور او تأثير دارد.

سرانجام به همان دستور عمل كردند، متوكل در خواب آرامي فرورفت، سپس زخم او سرباز كرد و چرك هاي زخم بيرون آمد و شفا يافت. سلامتي او را به مادرش خبر دادند، او براي اداي نذر خود ده هزار دينار در ميان كيسه اي گذارد و براي حضرت هادي عليه السلام فرستاد.

پس از آن كه متوكل از بستر بيماري برخاست، شخصي از امام نزد متوكل سعايت كرد و گفت: براي امام عليه السلام پول و هدايا فرستاده مي شود. (و شايد براي حكومت تو خطر داشته باشد) متوكل به وزير دربارش، سعيد،



[ صفحه 195]



دستور داد تا شبانه به منزل امام حمله كنند و هر چه پول و اسلحه در منزل امام است مصادره كنند.

سعيد مي گويد: من شبانه به منزل امام رفتم، نردبان گذاشتم كه از روي ديوار وارد منزل شوم، چند پله كه پايين رفتم، به سبب تاريكي هوا متحير شدم، ناگاه حضرت مرا با نام صدا كرد. اي سعيد، همانجا بايست تا براي تو شمع بياورند. وقتي شمع آوردند، پايين رفتم و وارد منزل شدم امام عليه السلام را ديدم كه جبه اي از پشم پوشيده و عمامه اي از پشم به سر بسته و سجاده ي خود را روي حصيري انداخته و رو به قبله نشسته است.

سپس به من فرمود: برو در اين اتاق ها جستجو كن. من رفتم، اما چيزي پيدا نكردم، مگر كيسه ي پولي كه مهر مادر متوكل روي آن زده شده بود و يك شمشير زير سجاده ي حضرت بود. همه را برداشتم و نزد متوكل بردم. چون از داستان نذر مادرش باخبر شد، كيسه ي ديگري به آن ضميمه كرد و براي امام عليه السلام فرستاد و به سعيد گفت: از امام عذرخواهي كن.

سعيد مي گويد: وقتي شمشير و پول ها را بردم و از حضرت معذرت خواهي كردم، به وي گفتم: من مأمور هستم و مأمور معذور است، حضرت فرمود: «و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون»% [1] .


پاورقي

[1] كشف الغمة، ج 3، ص 237؛ بحار، ج 50، ص 199.