بازگشت

ابهت و عظمت امام


راوي مي گويد: هر زماني كه حضرت هادي عليه السلام وارد مي شد، تمامي مردم در برابر او از مركب خود پياده مي شدند. بعضي گفتند: ما چرا در برابر اين پسر پياده شويم كه نه شرافت او از ما بيشتر است و نه سن او از ما زيادتر است. به خدا سوگند كه براي او پياده نمي شويم.

ابوهاشم جعفري مي گويد: به خدا سوگند! وقتي او را ببينيد، پياده خواهيد شد، در حالي كه خوار باشيد. وقتي امام عليه السلام وارد شد، همگي به احترام حضرت پياده شدند. ابوهاشم به آنان گفت: پس سوگندتان چه شد؟ آنان گفتند: به خدا قسم! نتوانستيم خودداري كنيم و بي اختيار پياده شديم؛ «و الله ما ملكنا أنفسنا حتي ترجلنا». [1] .



[ صفحه 208]



شيخ طوسي قدس سره از اسحق بن عبدالله علوي نقل مي كند: ميان پدرم و عموهايم در چهار روزي كه روزه مستحب است. اختلاف پديد آمد. در آن هنگام حضرت در «صريا» مي زيستند. پدر و عموهايم خدمت امام عليه السلام رسيدند. حضرت فرمود: براي پرسش از چهار روزي كه در ايام سال روزه اش مستحب است. پيش من آمده ايد. آنان گفتند: آري!

حضرت فرمود: در 17 ربيع الأول روز تولد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و 27 رجب مبعث آن حضرت 25 ذي القعده روز دحوالأرض (شكافته شدن و بيرون آمدن زمين از ميان آب) و 18 ذي الحجه روز غدير. [2] .


پاورقي

[1] بحار، ج 50، ص 137.

[2] بحار، ج 50، ص 157.