دو نيم شدن نگين انگشتر
شخصي به نام يونس نقاش همسايه ي حضرت هادي عليه السلام بود و بيشتر اوقات در خدمت حضرت بود.
روزي ترسان وارد شد و گفت: موسي بن بغا نگيني گران قيمت به من داده تا بر روي آن چيزي نقش كنم، ولي به هنگام كار، آن نگين شكست و دو نيم شد و بايد فردا آن را تحويل دهم. اگر صاحبش بفهمد، مرا اذيت مي كند.
حضرت فرمود: به منزل خود برو و جز خوبي چيزي نخواهي ديد.
فردا پيك موسي آمد و گفت: موسي تو را به جهت كاري خواسته است وقتي پيش وي رفتم، گفت: كنيزهاي من درباره ي آن نگين اختلاف
[ صفحه 209]
كرده اند، آيا ممكن است آن را دو نيم كني. من نيز گفتم: مرا مهلت بده تا فكري درباره ي آن بكنم، وقتي داستان را به عرض امام عليه السلام رسانيد آن حضرت فرمود: خوب پاسخ گفتي. [1] .
پاورقي
[1] بحار، ج 50، ص 125.