بازگشت

پاسخ هاي امام هادي به پرسش هاي پيچيده ي يحيي بن اكثم


يحيي بن اكثم، از قاضيان عصر مأمون، چند سؤال مشكل را تنظيم كرد و توسط موساي مبرقع، برادر امام هادي عليه السلام، براي حضرت فرستاد و پاسخ همه را دريافت كرد. توجه شما را به اين پرسش و پاسخ مكتوب جلب مي كنيم:

سؤال: آيا حضرت سليمان عليه السلام به علم آصف بن برخيا نيازمند بود كه به وي گفت: تخت بلقيس را به يك چشم هم زدن حاضر كند؟

جواب: حضرت سليمان عليه السلام نيازمند به علم اصف نبود، بلكه مي خواست به امت خود از جن و انس بفهماند كه حجت پس از من آصف بن برخيا است.

پرسش: چگونه حضرت يعقوب و فرزندانش حضرت يوسف را سجده كردند؟

پاسخ: سجده ي آنان سجده ي شكر بود، نه سجده ي عبادت و پرستش.



[ صفحه 214]



سؤال: خداوند در آيه ي نود و چهارم سوره ي يونس گويد: اگر از آنچه بر تو نازل كرديم، در ترديد هستي، از آنان كه پيش از تو بودند، بپرس؛ اگر مخاطب پيامبر صلي الله عليه و آله است، چگونه او شك دارد و اگر خطاب به ديگري است، قرآن بر چه كسي جز پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شده است؟

جواب: پيامبر هيچ ترديد نداشت، اين گونه خطاب براي مماشات و همراهي با طرف مقابل است. مانند دعوت به مباهله كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: لعنت خدا بر دروغگويان، با اين كه خود پيامبر مي داند كه دروغگو نيست.

پرسش: مراد از هفت دريا در آيه ي بيست و هفتم سوره ي لقمان؛ (و لو أن ما في الأرض من شجرة أقلام و البحر يمده من بعده سبعة أبحر ما نفدت كلمات الله) چيست و در كجا قرار دارد؟

پاسخ: چشمه ي كبريت، چشمه ي يمن، چشمه ي برهوت، چشمه ي طبريه، آب گرم ماسپندان (محلي در خوزستان)، آب گرم آفريقيه، چشمه ي بحرون و كلمات پايان ناپذير خدا ما اهل بيت هستيم.

سؤال: خداوند در آيه ي هفتاد و يكم سوره ي زخرف مي فرمايد: (و فيها ما تشتهيه الأنفس و تلذ الأعين)؛ هر چه دل بخواهد و چشم از آن لذت ببرد، در بهشت موجود است. پس چرا خداوند آدم را كه تنها گندم خورده بود عذاب و كيفر نمود.

جواب: خوردن هر چيز در بهشت حلال است، اما خداوند آدم عليه السلام را از حسد ورزيدن نهي كرده بود كه به مخلوقات بزرگ تر از خود حسد نورزد (براي استعاره بر آن نام درخت نهاده شده است).



[ صفحه 215]



پرسش: در آيه ي شريفه (أو يزوجهم ذكرانا و أناثا)؛ [1] خداوند اگر بخواهد پسر و دختر را براي آنان جمع مي كند، جايي كه خداوند پسر را به بندگانش تزويج كند، چگونه قومي را به سبب اين عمل (لواط) كيفر داده است؟

پاسخ: مراد از جمع كردن ميان پسران و دختران اين است كه خداوند گاهي دو نوزاد (دو قلو پسر و دختر) عطا مي كند و اعدادي كه با هم قرين باشند، جفت ناميده مي شوند، هر يكي جفت ديگري است.

سؤال: چرا گاهي گواهي يك زن كافي است، با اين كه خداوند مي فرمايد: بايد دو مرد عادل شهادت بدهند؛ (و أشهدوا ذوي عدل منكم). [2] .

جواب: گواهي يك زن در مورد قابله (ماما) در موضوع زنده يا مرده بودن نوزاد در هنگام ولادت است؛ در صورتي كه مورد اطمينان باشد.

پرسش: حضرت علي عليه السلام دستور داده بود كه راه تشخيص خنثي شناختن مجراي ادرار او است. چه كسي بايد اين تحقيق را بكند، زن يا مرد؟ اگر زن نگاه كند، شايد او مرد باشد و اگر مرد نگاه كند، شايد او زن باشد و در هر دو صورت جايز نيست؟

پاسخ: بايد مردان عادلي جلوي آينه بايستند و خنثي پشت سر آنان برهنه شود، دو شاهد عكس آن را در آيينه مي بينند و شهادت مي دهند.

سؤال: مردي ديد كه چوپاني با يكي از گوسفندان خود آميزش



[ صفحه 216]



مي كند؛ چون نگاه چوپان به آن مرد افتاد، وي كنار رفت و آن گوسفند نيز در ميان گوسفندان ديگر گم شد. اين گوسفندها حلال است يا حرام؟

جواب: اگر آن گوسفندان را شناسايي كنند، بايد آن را بسوزانند، وگرنه قرعه مي اندازند به اين ترتيب كه گله را دو نيم مي كنند و قرعه مي كشند، به نام هر يك درآمد، نصف ديگر آزاد است و همينطور ادامه مي دهند تا به يك گوسفند برسد. وقتي قرعه به نام آن افتاد، او را مي سوزانند و ديگر گوسفندان آزاد مي شوند.

پرسش: چرا نماز صبح بلند خوانده مي شود، با اين كه از نمازهاي روزانه است و بلند خواندن مربوط به نماز شب است؟

پاسخ: چون پيامبر صلي الله عليه و آله در تاريكي هوا نماز صبح را مي خواند، در حكم قرائت هاي شبانه قرار دارد.

سؤال: چرا حضرت علي عليه السلام قاتل زبير، ابن جرموز، را نكشت و تنها بشارت دوزخ به او داد؟

جواب: قاتل از خوارج بود و علي عليه السلام مي دانست كه در جنگ نهروان كشته خواهد شد.

پرسش: چرا حضرت علي عليه السلام در جنگ صفين با معاويه همه ي افراد سپاه معاويه را مي كشت، مهاجم و فراري و زخمي؛ ولي در جنگ جمل (جنگ با طلحه و زبير) به افراد فراري و زخمي كار نداشت، اين اختلاف روش براي چه بود؟

پاسخ: از آنجا كه در جنگ جمل، فرمانده سپاه دشمن، طلحه و زبير،



[ صفحه 217]



كشته شده بود و پايگاه و جمعيتي نداشتند كه به آن بازگردند و فتنه را از سر گيرند، كاري به فراريان و زخمي ها نداشت، ليكن در جنگ صفين فرمانده سپاه زنده بود و زخمي ها را مداوا مي كردند و دوباره به جنگ مي فرستاد. [3] .


پاورقي

[1] شوري، آيه ي 50.

[2] طلاق، آيه ي 2.

[3] تحف العقول، ص 476.