بازگشت

اعتراف نويسندگان به شخصيت امام


هر يك از نويسندگان سيره ي امام هادي عليه السلام، كرامت و بزرگواري و علم و پرهيزگاري را در شخصيت والاي آن بزرگوار مجسم ديده و علاقه منديها و بزرگداشتشان را نسبت به آن حضرت ابراز داشته اند:

1- ابوالفلاح حنبلي

عبدالحي ابوالفلاح حنبلي مي گويد:

«ابوالحسن علي فرزند محمد الجواد بن الرضا بن موسي بن جعفر الصادق علوي حسيني معروف به هادي، فقيه، امام و متعبد بود، و او يكي از اماماني است كه غلاة شيعه ]![ آنها را معصوم مي دانند.» [1] .

2- يافعي

يافعي مي گويد:

«امام علي الهادي فردي متعبد، فقيه و پيشوا بود» [2] .



[ صفحه 38]



3- ابوالفدا مي گويد:

«علي التقي يكي از امامان دوازده گانه - از نظر اماميه - و او علي زكي فرزند محمد جواد است...» [3] .

4- ابن صباغ مالكي

ابن صباغ مالكي مي گويد:

يكي از اهل دانش گويد: «فضيلت ابوالحسن علي بن محمدالهادي بر كره ي زمين [4] چترهايش را گسترده و رشته هايش را به ستاره

هاي آسمان پيوسته و هيچ فضيلتي نيست مگر آن كه به او منتهي مي گردد و هيچ بزرگواري نيست جز آن كه تمام و كمال آن متعلق به اوست و هيچ خصلت والايي، بزرگ نمي نمايد مگر آن كه گواه ارزش آن در وي آشكاراست، و اين همه را به خاطر گوهر ذاتش يعني از بزرگواريي كه از ويژگيهاي اوست، شايسته گشته و به خاطر مجد و عظمتي است كه در سرشت والاي او نگهداري شده، همان طوري كه شتربان، شتران خود را براي آب خوردن نگاه مي دارد. به اين ترتيب خود خصلتش منيع و راه و روشش معتدل و صفاتش برجسته و هر كار نيكي با وجودش آبادان و شايسته است. از نظر شكوه، آرامش، پاكي و پاكيزگي و برازندگي براساس روش نبوي و خلق و خوي علوي و روحي پاك و همتي والا بوده كه كسي از مردم همسان و نظير او نبود، و در اين راه سخت اما پسنديده، كسي به پاي او نرسيده و اميد رسيدن نداشت» [5] .



[ صفحه 39]



5- ابن شهرآشوب گويد:

«امام هادي عليه السلام، خوشخوترين و راستگوترين افراد بود، كسي كه او را از

نزديك مي ديد، مليح ترين افراد را ديده بود و اگر از دور مي شنيد، اوصاف كاملترين فرد را شنيده بود، هرگاه در حضور او خاموش بودي هيبت شكوه او تو را فراگرفته و هرگاه اراده سخن مي كردي، عظمتش بر تو مستولي مي شد، وي از دودمان رسالت و امامت و حامل وصايت و خلافت بوده، شاخساري دلگشا از درخت پر شاخ و برگ نبوت و ميوه ي سرسبد درخت رسالت بود...» [6] .

6- قطب راوندي مي گويد:

«امام علي بن محمدالهادي، ويژگيهاي امامت، كمال فضل و دانش و خصلتهاي نيكو در او جمع بود و تمام خلق و خوي او همچون اخلاق پدرانش خارق العاده بوده است، همه شب بي وقفه رو به قبله ايستاده، جامه اي پشمينه در بر و سجاده اي در برابر داشت، اگر بخواهيم خصال نيكويش را بشماريم، اين نوشتار به درازا مي كشد...» [7] .

7- ذهبي مي گويد:

«علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن زين العابدين بن السيد الشريف العلوي الحسيني عليهم السلام، فقيه و يكي از دوازده امام است كه شيعيان او را مركز نور و هدايت لقب داده اند...» [8] .



[ صفحه 40]



8- ابن حجر

ابن حجر مي گويد:

«علي هادي وارث دانش و سخاوت پدرش بوده است» [9] .

9- ابن عنبسه

ابن عنبسه نسب شناس گويد:

«امام علي هادي به خاطر اقامتش در سرمن رأي به عسكري ملقب بود و به آن حضرت عسكري مي گفتند، مادرش ام ولد بوده است. امام هادي در نهايت فضل و ارج بود...» [10] .

10- محمد بن طلحه

محمد بن طلحه شافعي مي گويد:

«اما مناقب علي هادي، جلالت قدرش گوشها را پر كرده، و محبتش در ژرفاي دلها همچون مرواريدهاي گرانبها در داخل صدفها جا گرفته است، و اين همه خود گواهند كه وجود مقدس ابوالحسن علي هادي به بالاترين اوصاف آراسته است و پس از درجه ي نبوت، اوج عظمتها و والاترين شخصيتها را داراست...» [11] .

11- آغابزرگ تهراني

محقق بزرگ شيخ آغابزرگ تهراني مي گويد:

«امام هادي عليه السلام، از همه ي برادرانش بالاتر، و وارث دانش و بخشش پدرانش بوده است به خاطر وجود شرايط كامل امامت يعني علم، عدالت،



[ صفحه 41]



كفايت و سلامت حواس و اعضاي بدن، امامت به او انتقال يافت و از ميان برادران به او اختصاص يافت. اوصاف امام، تا آن جا بود كه در انديشه و عمل كسي به او نمي رسيد و نسبش قرشي عربي بود و علاوه بر آن، از دودمان بني هاشم بود...» [12] .

12- خيرالدين زركلي

خيرالدين زركلي گويد:

«علي ملقب به هادي بن محمدالجواد بن علي الرضا بن موسي بن جعفر الحسيني الطالبي، دهمين امام از دوازده امام شيعه و يكي از پرهيزگارترين صالحان است...» [13] .

اين بود قسمتي از سخناني كه دانشمندان درباره ي آن حضرت گفته اند، و اين سخنان بيانگر اعجاب آنان نسبت به شخصيت امام عليه السلام همچنان كه نمونه اي از بعضي صفات والاي آن بزرگوار، از جمله تخصص در علوم شريعت اسلام است. زيرا آن گرامي بالاترين مرجع جهان اسلام در مسائل شرعي بود. و ديگر توجه خاص آن حضرت به عبادت و اطاعت خدا، زيرا كسي در آن زمان، نظير او را در تقوا، عبادت و دينداري نديده است.



[ صفحه 45]




پاورقي

[1] شذرات الذهب: 2 / 128 - 129.

[2] مرآة الجنان: 2 / 160.

[3] تاريخ ابوالفداء: 2 / 47.

[4] در نسخه اي به جاي حرة (زمين بي سنگ و لاخ)، مجره (كهكشان) آمده است كه در آن صورت معني عبارت، چنين مي شود: «فضيلت امام... عليه السلام بر كهكشان، سايه گستر است.».

[5] فصول المهمة: 268.

[6] مناقب: 4 / 401.

[7] خرايج.

[8] تاريخ الاسلام: جلد پانزدهم.

[9] صواعق المحرقه.

[10] عمدة الطالب في أنساب آل ابي طالب: ص 188.

[11] مطالب السؤول.

[12] شجرة السبطين خطي.

[13] الاعلام: 5 / 140.