بازگشت

تصريح بر امامت حضرت هادي


بزرگان شيعه به مسأله ي امامت اهميت زيادي داده اند، زيرا كه امامت از نظر آنها يكي از اصول اسلام است. اين بزرگان همواره از امام حاضر، درباره ي امام بعدي سؤال مي كردند تا پس از وي به او مراجعه كنند و به ولايت و اطاعت تسليم شوند. گروهي از فرزانگان و افراد موثق اسلامي، احاديثي درباره ي امامت امام هادي عليه السلام از پدرش امام جواد عليه السلام به شرح ذيل نقل كرده اند:

1- اسماعيل بن مهران

اسماعيل بن مهران، در نخستين سفرش موقعي كه وارد بغداد شد، به خدمت امام جواد عليه السلام شتافت و عرض كرد:

«فدايت شوم، من در اين حال بر شما بيمناكم، پس از شما چه كسي عهده دار امامت است؟»

امام عليه السلام با لبخندي شيرين رو به وي كرد و فرمود:

«در اين سال، آن پيشامدي كه تو تصور كرده اي اتفاق نخواهد افتاد.» [1] .



[ صفحه 53]



امام عليه السلام با اين سخن آن ترسي را كه اسماعيل، از سوء نيتي كه خليفه ي عباسي درباره ي امام داشت، برطرف كرد. و چون معتصم امام عليه السلام را احضار كرد، دوباره اسماعيل خواست امام پس از آن بزرگوار را بشناسد اين بود كه پرسيد:

«شما تشريف مي بريد، پس امام بعد از شما كيست؟...»

اين مرتبه امام عليه السلام گريه كرد، و از سفر خود بيمناك بود، و احساس مي كرد كه دوباره به مدينه برنمي گردد، از اين رو امام پس از خود - يعني فرزندش امام هادي عليه السلام - را تعيين كرد و فرمود:

«اكنون كه بيم جان من مي رود، امر امامت پس از من بر عهده ي پسرم علي است...» [2] .

پيشگويي امام به حقيقت پيوست و معتصم عباسي، امام عليه السلام را در اوان جواني و نشاط زندگي، مخفيانه كشت.

2- خيراني

از جمله راويان حديث بر امامت امام هادي عليه السلام، يكي از خيراني است كه از پدرش امام جواد عليه السلام روايت كرده كه ما حديث او را در بحثهاي آينده نقل خواهيم كرد.

3- صقر بن ابي دلف

صقر بن ابي دلف از امام جواد عليه السلام حديثي را بر امامت امام هادي عليه السلام نقل كرده، مي گويد:

از ابوجعفر محمد بن علي الرضا عليه السلام، شنيدم كه مي فرمود:

«امام پس از من، پسرم علي است، فرمان او فرمان من، سخن او سخن



[ صفحه 54]



من و اطاعت از او اطاعت من است و پس از وي امامت از آن فرزندش حسن است.» [3] .

4- يكي از شيعيان

امام جواد عليه السلام موقعي كه عازم بغداد بود، بصراحت به يكي از شيعيانش امامت فرزندش هادي عليه السلام را بيان كرد و فرمود:

«من مي روم و امر امامت به پسرم علي محول است و او همان سمتي را پس از من نسبت به شما دارد كه من پس از پدرم بر شما داشتم.» [4] .

امام جواد عليه السلام در اين حديث بر ضرورت اطاعت از فرزندش تأكيد فرموده و همان حقي را براي او نسبت به شيعيان قائل شده كه عين همان را خود پس از پدر بزرگوارش داشته است.

5- احمد بن ابي خالد

احمد بن ابي خالد نصي را از امام جواد عليه السلام بر امامت فرزندش نقل كرده و مي گويد كه ابوجعفر عليه السلام پسرش امام هادي را وصي خود قرار داد. ما فرازهاي اين وصيت را در مباحث آينده نقل مي كنيم. [5] .

شايان ذكر است كه شيعه معتقد است كه تعيين امام برخاسته از عواطف و تمايلات نفساني نيست، بلكه امر امامت به دست خداي تعالي است و اوست كه امام را برمي گزيند و تعيين مي كند و پيامبر - صلي الله عليه و آله - فرمان خدا را ابلاغ مي كند. و پيامبر (صلي الله عليه و آله) اعلان فرموده است كه جانشينانش دوازده تن مي باشند و نصوص فراواني در اين باره به تواتر رسيده است [6] ، و امام هادي



[ صفحه 55]



عليه السلام يكي از آن دوازده تن مي باشد.


پاورقي

[1] حياة الامام محمد الجواد: ص 70.

[2] ارشاد: ص 369 و اصول كافي: 1 / 323.

[3] بحارالانوار: 13 / 127، اكمال الدين صدوق.

[4] اعيان الشيعه: 4 / ق 2 / 256.

[5] اصول كافي.

[6] صحيح مسلم، كتاب الامارة مسند امام احمد بن حنبل: 5 / 89 صحيح بخاري: ص 164.