بازگشت

شوم دانستن روزها


اسلام در برابر تمام عادات و تقليدهاي كوركورانه ي جاهليت به مبارزه برخاسته است و از آن ميان با شوم دانستن روزها مخالفت نموده است يعني با همان فكري كه جامعه ي دوران جاهليت به سر مي بردند، زيرا نه روزها منفعتي را فراهم مي كنند و نه شري را دفع مي نمايند، به خاطر آن كه تمام عوامل پديده ها در قبضه ي قدرت خداي تعالي و آفريدگار هستي و بخشنده ي حيات است، و ما به سخني كه امام هادي عليه السلام در اين باره فرموده است گوش فرا مي دهيم:

«حسن بن مسعود نقل كرده است [1] ، گفت: به ابوالحسن علي بن محمد عليه السلام رسيدم در حالي كه انگشتم خراشيده شده و شانه ام با سواري



[ صفحه 227]



برخورد كرده و آسيب ديده بود و به زحمت خودم را ميان جمعي وارد كردم، و قسمتي از لباسم را پاره كردند، گفتم: چه روز بد و شومي بود! خدا شر تو را از من باز دارد!

امام عليه السلام فرمود: اي حسن! تو هم كه با ما معاشرت داري، گناهت را به گردن بي گناه - روز! مي گذاري.

حسن مي گويد: سر عقل آمدم و دانستم كه اشتباه كرده ام كه چنين حرفي را زده ام، عرض كردم: مولاي من از خداوند طلب مغفرت مي كنم.

فرمود: اي حسن! روزگار چه گناهي دارد، وقتي كه اعمال خود شما دامنگيرتان مي شود، آنها را شوم مي شماريد؟

حسن عرض كرد: من هميشه از خداوند طلب آمرزش مي كنم، و همين توبه ي من باشد اي پسر پيغمبر خدا!

امام عليه السلام فرمود: به خدا قسم، هيچ سودتان ندهد، بلكه خداوند با نكوهشي كه شما از موجودي بي گناه به عمل مي آوريد شما را سزا دهد، اي حسن! آيا نمي داني كه خداوند اجر و كيفر و پاداش اعمال را در برابر هر كاري كه در دنيا و آخرت انجام دهند، مرحمت مي كند؟

عرض كردم: چرا مي دانم مولاي من.

فرمود: راه خلاف مرو و براي روزگار هيچ تأثيري در حكم خدا تصور مكن، حسن گفت: اطاعت مي كنم يابن رسول الله.» [2] .

امام عليه السلام، آن چه را كه پيامبر - صلي الله عليه و آله - در حديث رفع فرموده است: مورد تأكيد قرار داده، از اين كه اسلام در هيچ كاري به مسلمان اجازه نمي دهد كه شوم بداند، بلكه او بايد تصميمي قوي و اراده اي استوار داشته باشد و از هيچ كاري باز نايستد مگر اين كه عمل نامشروعي باشد كه در آن صورت نبايد اقدام كند.



[ صفحه 228]




پاورقي

[1] در كتابهاي رجال، كسي از اصحاب امام هادي عليه السلام را به اين نام نيافتيم، شايد صحيح عبارت، حسين بن سعيد اهوازي باشد كه ما آن جا كه درباره ي اصحاب و راويان حديث امام عليه السلام سخن خواهيم گفت، شرح حال او را مي آوريم.

[2] تحف العقول: 483 - 482.