بازگشت

سخناني از نور


از امام ابوالحسن الهادي مجموعه اي از سخنان زرين باقي مانده است كه از جمله سرمايه هاي فكري در عالم اسلام به حساب مي آيد، امام عليه السلام بدان وسيله قضاياي گوناگون تربيتي، اخلاقي و رواني را چاره انديشي كرده است از آن جمله است:

«خير من الخير فاعله، واجمل من الجميل قائله، وارجح من العلم عامله...»

«بهتر از خود كار نيك، انجام دهنده ي آن و زيباتر از زيبا گوينده ي آن و بهتر از خود دانش عمل كننده ي آن است.»

امام عليه السلام با اين سخنان، كساني از مردم را كه به اين صفات آراسته باشند معرفي فرموده و ستوده است:

الف - انجام دهنده ي خير كيست؟ به راستي آن كسي كه از نظر ارزش اخلاقي بهتر از نيكي باشد او همان انجام دهنده ي خير است.

ب - زيباتر از زيبا، آن كسي است كه با موازين نفساني كه سنجيده مي شود زيباتر از زيباست، به خاطر آن كه اوست كه به مردم نيكي را مي رساند.

ج - كسي كه مطابق علمش، عمل مي كند، بالاتر از خود علم است، زيرا كه علم و دانش را به عنوان وسيله اي براي عمل و تهذيب نفس مي جويند، و اگر كسي مطابق علم، عمل كند به رسالت علم، عمل كرده و از علم پاسداري نموده و مقام علم را بالا برده است، پس او بهتر از خود علم است.

2- امام هادي به يكي از دوستانش فرمود:

«عاتب فلانا وقل له: ان الله اذا اراد بعبد خيرا اذا عوتب



[ صفحه 234]



قبل...»

«از فلاني عذرخواهي كن و گله كن و بگو: چون خداوند براي بنده اي اراده ي خير فرمايد، هرگاه كسي از او عذرخواهي كند بپذيرد...»

به راستي وقتي كه گله گذاري به چنين سخنان زيبايي آراسته شود، ديگر كينه و عداوتي نمي گذارد و باعث گسترش دوستي و محبت مي گردد.

3- امام عليه السلام فرمود:

«من سأل فوق قدر حقه فهو اولي بالحرمان...»

«هر كس بيش از مقدار حق خويش را بطلبد، او سزاوارتر به محروميت است...»

به راستي كسي كه بيش از مقداري كه استحقاق دارد درخواست كند، خودش را در معرض محروميت و از بين رفتن حق خود قرار داده است.

4 - فرمود:

«صلاح من جهل الكرامة هو انه»

«كسي كه به ارزش كرامت انساني عارف نباشد، شايسته ي خاري و ذلت است.»

اين سخن چقدر زيباست، زيرا كسي ارزش كرامت انساني را نمي داند و از ارزشهاي انسانيت آگاه نيست، شايسته ي خواري وبي اعتباري و دوري گزيدن است.

5- امام عليه السلام فرمود:

«الحلم ان تملك نفسك، و تكظم غيظك مع القدرة عليه.»

«بردباري آن است كه خويشتن دار باشي و با وجود داشتن قدرت، خشمت را فروخوري.»

به راستي كه حقيقت بردباري آن است كه انسان بر نفس و اعصاب خود



[ صفحه 235]



مسلط باشد و در برابر عوامل و اسباب خشم سر تسليم فرود نياورد.

6- و نيز فرمود:

«الناس في الدنيا بالمال، و في الآخرة بالاعمال.»

«مردم در دنيا به وسيله ي مال و ثروت - در نظر توده ي مردم - محترمند، و در آخرت به وسيله ي اعمال.»

به راستي كه زندگي آدمي در اين دنيا در جهت مادي متمركز است زيرا كه در ساختن شخصيت فردي و اجتماعي - در نظر مردم - ماديات عنصر مهم و اصلي شمرده مي شوند. اما حيات انسان در عالم آخرت براساس عمل نيك و يا بد اوست كه در دنيا انجام داده است، پس اگر عمل نيك انجام داده باشد، در بهشت برين جاي مي گيرد، و اگر مرتكب عمل بد شده باشد، جايگاهش آتش دوزخ خواهد بود، و دوزخ چه بد جايگاه و سرانجامي است!

7- امام عليه السلام فرمود:

«من رضي عن نفسه كثر الساخطون عليه...»

«هر كس خودپسند باشد، مخالفان و افراد خشمگين از او زياد خواهند بود.»

البته هر كس كه جلوي سركشي نفس را نگيرد، و به خواسته ها و تمايلات نارواي دل خوش دارد، در حقيقت خويشتن را در معرض خشم و نارضايتي مردم قرار داده است.

8- امام عليه السلام فرمود:

«تريك المقادير ما لا يخطر ببالك.»

«مقدرات تو، چيزهايي را بر تو بنماياند كه هرگز بر دلت خطور نكرده بود.»

به راستي مقدرات الهي كه بر بندگان و ديگر مخلوقات جاري مي شود، در اين دنيا شگفتيها و عجايبي را به انسان مي نماياند كه هرگز فكرش را نكرده بود.



[ صفحه 236]



9- و فرمود:

«شرالرزية سوء الخلق.»

«بدترين بلايا بدخلقي است.»

به راستي كه بزرگترين مصائب بدخلقي است زيرا كه انسان را گرفتار شر عظيمي مي كند و شدايد و مشكلات زيادي براي آدمي مي آفريند.

10- امام عليه السلام فرمود:

«الغني قلة تمنيك، والرضي بما يكفيك، والفقر شره النفس، و شدة القنوط، والمذلة اتباع اليسير، والنظر في الحقير.»

«بي نيازي عبارت است از كم كردن آرزو، و رضايت به مقدار كفايت، و نيازمندي به آزمندي نفس و نااميدي زياد است. و ذلت و خواري به دنبال اندك رفتن و توجه به چيزهاي بي ارزش و ناچيز است.»

اين سخن امام عليه السلام مشتمل است بر تعريف چند چيز به شرح ذيل:

الف - بي نيازي، در نظر امام عليه السلام به فراواني پول نيست بلكه به كمي آرزوست و يا خشنودي به مقداري كه انسان را كفايت كند.

ب - نيازمندي، به كمي ثروت و پول نيست، بلكه به حرص و آز نفس و نااميدي زياد است.

ج - ذلت و پستي، به پيروي و دنبال اندك رفتن و توجه به امور ناچيز و بي توجهي به چيزهايي است كه باعث كرامت انساني است.

11- از امام عليه السلام درباره ي حزم نفس پرسيدند، فرمود:

«هو ان تنظر فرصتك و تعاجل ما امكنك»

«حزم و دورانديشي آن است كه فرصت را غنيمت شمري و هرچه زودتر از فرصت ممكن استفاده كني.»

به راستي كه نهايت دورانديشي اين است كه شخص فرصتي را كه از دستش مي رود غنيمت بشمرد و بدون استفاده آن را از دست ندهد.



[ صفحه 237]



12- امام عليه السلام فرمود:

«راكب الحرون - و هو الفرس الذي لاينقاد - أسير نفسه»

«آدم لجوج و كله شق مانند سوار بر اسب سركشي است كه نمي تواند جلو نفس سركشش را بگيرد.»

مقصود امام عليه السلام آن است كه كسي كه به خاطر لجاجت راههاي پرپيچ و خم را مي پيمايد، او اسير هواي نفس خويش است كه او را در گرداب ژرفي افكنده است.

13- امام هادي عليه السلام فرمود:

«الجاهل أسير لسانه»

«آدم نادان اسير زبانش است.»

بدون هيچ ترديدي شخص نادان اسير مشكلات و مصائبي است كه از زبانش بيرون مي آيد.

14- امام عليه السلام فرمود:

«المراء يفسد الصداقة القديمة، يحلل العقد العقدة الوثيقة وأقل ما فيه ان تكون المغالبة، والمغالبة أس أسباب القطيعة.»

«جدال، دوستي ديرينه را از بين مي برد، و پيمانهاي محكم را مي گسلد و كمترين پيامد آن كشمكش و نزاع است و نزاع وسيله ي عمده ي جدايي و بريدن از يكديگر است.

مراء: يعني مجادله، و آن چيزي است كه موجب از هم گسستن رشته ي دوستي و قطع محبت و ايجاد بغض و كينه مي شود.»

15- امام هادي عليه السلام فرمود:

«العتاب مفتاح التعالي، والعتاب خير من الحقد.»

«نكوهش و خرده گيري كليد ترقي است، و نكوهش بهتر از كينه و به دل گرفتن است.»



[ صفحه 238]



بدون ترديد، نكوهش - انتقاد سازنده - وسيله ي مطمئني است براي ترقي و كليدي است براي شناخت بديها، و با اين همه بهتر است از كينه اي كه انسان نسبت به برادر دينيش بر دل بگيرد.

16- يكي از يارانش در تعريف و تمجيد از امام عليه السلام بسيار سخن گفت و ثناگويي كرد، امام فرمود:

«ان كثرة الملق يهجم علي الفطنة، فاذا حللت من أخيك محل الثقة فاعدل عن الملق الي حسن النية.»

«همانا چاپلوسي زياد باعث زدودن هوش مي گردد، پس هرگاه به برادرت اطمينان زيادي داري به جاي چاپلوسي و تملق، خوشبين باش.»

به راستي اسلام، تملق گويي را دوست ندارد، زيرا كه تملق از ضعف شخصيت برمي خيزد و از شخص مسلمان مي خواهد كه به فرومايگي و ذلت نگرايد، بلكه در تمام مراحل زندگيش با عزت و بزرگوار باشد.

17- امام عليه السلام فرمود:

«المصيبة للصابر واحدة، وللجازع أثنان.»

«مصيبت شخص بردبار و صابر يكي است و مصيبت شخص كم صبر و جزع كننده دوتاست.»

به راستي كه انسان وقتي دچار مصيبتي مي شود و در عين حال صابر و بردبار است يك مصيبت دارد، اما وقتي كه بي تابي كند به دو مصيبت گرفتار آمده است: يكي مصيبت اولي و ديگري مصيبت بي تابي او.

18- امام عليه السلام فرمود:

«الحسد ماحق الحسنات، والزهو جالب المقت.»

«حسد، نيكيها را از بين مي برد و خودستايي باعث كدورت و دشمني مي گردد.»

به راستي امام عليه السلام به خاطر آلوده نشده به گناه انسان را از حسد



[ صفحه 239]



برحذر داشته است. اخبار فراواني وجود دارد كه حسد، همچون آتشي كه هيزم خشك را مي خورد، نيكيها را مي خورد. همچنين از خودستايي يعني خودبزرگ بيني و فخرفروشي برحذر داشته است چون باعث خشم و دشمني ديگران مي گردد.

19- امام عليه السلام فرمود:

«العجب صارف عن طلب العلم، وداع الي التخمط في الجهل.»

«خودپسندي مانع از كسب دانش است و آدمي را در حال ناداني به خودبزرگ بيني مي خواند.»

البته خودپسندي انسان را از كسب دانش و تهذيب نفس باز مي دارد و او را در منجلاب ناداني غرق مي كند.

20- امام عليه السلام فرمود:

«البخل اذم الأخلاق، والطمع سجية سيئة...»

«بخل پست ترين خويها و طمع خصلت نكوهيده اي است.»

امام عليه السلام از بخل به خاطر آن كه بدترين و پست ترين خويهاست برحذر داشته است همان طوري كه از طمع به دليل آن كه از صفات بد و نكوهيده است زنهار داده، چون طمع انسان را دچار مشكلات و رنجهاي بسياري مي سازد.

21- امام عليه السلام فرمود:

«مخالطة الاشرار تدل علي شر من يخالطهم.»

«معاشرت با بدان دليل بر بدي كسي است كه با آنان معاشرت دارد.»

ترديدي نيست كه معاشرت و رفاقت با بدان دليل بر بدي و شرارت كسي است كه با آنان مربوط است، زيرا كه اگر وي شخص با شرافتي بود و رفتار درستي داشت از آنها دوري مي كرد.

22- امام عليه السلام مي فرمايد:



[ صفحه 240]



«الكفر للنعم امارة البطر، و سبب للتغيير.»

«كفران ان نعمتها نشانه ي ناسپاسي و نارضايتي و باعث از دست رفتن آنهاست.»

بدون ترديد كسي كه كفران و ناسپاسي نعمت كند، او شخص نمك نشناس و ناسپاسي است و از فرمان و اطاعت نعمت دهنده بيرون رفته است، همان طوري كه ناسپاسي باعث دگرگوني و از دست رفتن نعمت است.

23- امام عليه السلام فرمود:

«اللجاجة مسلبة للسلامة، و مؤدية للندامة.»

«لجاجت، تندرستي و سلامتي را از انسان مي گيرد و باعث پشيماني مي شود.»

امام هادي عليه السلام از لجاجت يعني پافشاري در كاري را كه مصلحت تأمل و شتاب نداشتن بوده است منع فرموده از آن رو كه سلامتي را از ميان مي برد و به پشيماني مي انجامد. در حديث آمده است كه لجبازي فكر و انديشه را از آدم مي گيرد.

24- امام عليه السلام فرمود:

«الهزء فكاهة السفهاء و صناعة الجهال.»

«مسخره كردن ديگران، خوش منشي نادانان و صفت بي خردان است.»

به راستي دست انداختن و سبك شمردن مردم تنها سرمايه ي نادانان و فرومايگي بي خرداني است كه جز ريشخند كردن خلق خدا كار ديگري ندارند.

25- امام عليه السلام فرمود:

«العقوق يعقب القلة، و يؤدي الي الذلة.»

«عاق والدين شدن، باعث كمي اولاد شده و به ذلت و خواري مي انجامد.»



[ صفحه 241]



نافرماني از پدر و نيكي نكردن به او، چندين برابر گناهان ديگر كيفر دارد، از جمله كمبود نسل و فراگيري ذلت و خواري ميان فاميل و اعضاي خانواده مي شود.

26- امام عليه السلام فرمود:

«السهر الذللمنام، والجوع يزيد في طيب الطعام.»

«كم خوابيدن، خواب را لذت بخش تر مي سازد و گرسنگي باعث فزوني لذت غذا مي شود.»

به راستي وقتي كه انسان شب را به بيداري بگذراند، خواب لذت بخشتر از هر چيزي براي او خواهد بود، همان طوري كه گرسنگي باعث فزوني در خوشي و لذت خوراك مي گردد، هر چند غذاي نامطبوعي باشد.

27- امام عليه السلام به يكي از اصحابش فرمود:

«اذكر مصرعك بين يدي اهلك حيث لاطبيب يمنعك، و لاحبيب ينفعك.»

«از وقتي ياد كن كه در مقابل اعضاي خانواده در بستر افتاده اي و نه پزشكي مي تواند جلو مردن تو را بگيرد و نه دوستي مي تواند به تو سودي برساند.»

در اين سخنان، امام عليه السلام انسان را به اصلاح و استوار سازي خويشتن و مغرور نگشتن دعوت فرموده است زيرا اگر انسان پايان كار زندگي خود را به خاطر آورد، ديگر سركشي نمي كند و به حق ديگري تجاوز نمي كند.

28- امام عليه السلام فرمود:

«اذكر حسرات التفريط بأخذ تقديم الحزم.»

«با رعايت احتياط و دورانديشي، افسوسهاي كوتاهي و تقصير را به خاطر داشته باش.»

امام عليه السلام به وسيله ي اين كلام نوراني ما را به دورانديشي و اجتناب



[ صفحه 242]



از كوتاهي و تقصير دعوت فرموده است زيرا كه افسوس و تباهي را براي انسان در پي دارد.

29- امام عليه السلام فرمود:

«ما استراح ذوالحرص والحكمة.»

«دو كس نياسود: يكي حريص و ديگري طالب حكمت.»

اين سخن امام عليه السلام بر واقعيت حريص و طالب حكمت ناظر است كه شخص حريص به خاطر فزوني حالات و زياده طلبيش در رنج و زحمت است و طالب حكمت نيز به خاطر افزايش معارف و معلومات، خود را به زحمت وا مي دارد.

30- امام عليه السلام فرمود:

«لانجع في الطبايع الفاسدة.» [1] .

«هيچ چيز در سرشتهاي فاسد اثر نمي كند.»

به راستي بيشتر كساني كه داراي طبيعتهاي فاسد و در راه و رفتار خود منحرفند نه دارويي در آنها مؤثر است و نه معالجه فايده اي دارد، و نه نصيحت و راهنمايي به حالشان سودمند است.

31- امام عليه السلام فرمود:

«من لم يحسن أن يمنع لم يحسن أن يعطي.»

«كسي كه ممانعت از (بدي) را نيكو نداند، بخشش به خود را نيز نيك نشمارد.»

به راستي كسي كه استقلال فكري و اجتماعي ندارد، همان طوري كه ممانعت از كار بد را نيك نمي داند، همان طور عطا و بخشش را نيز خوب



[ صفحه 243]



نمي پندارد.

32- امام عليه السلام فرمود:

«شر من الشر جالبه، و أهول من الهول راكبه.»

«بدتر از بد كسي است كه باعث بدي شود و بيمناك تر از بيم، مرتكب آن است.»

البته كسي كه بدي را براي خود و يا جامعه ي خود، به وجود آورد، او بدتر از خود آن بدي و پليدتر از آن است، و همچنين هر كس كارهاي خطرناك را مرتكب كشود او خود از خطر خطرناكتر است.

33- امام عليه السلام فرمود:

«اياك والحسد فانه يبين فيك، ولايعمل في عدوك.»

«از حسد دوري كن كه حسد در خود تو كارگر مي افتد و در دشمنت هيچ تأثيري ندارد.»

ترديدي نيست كه حسد، قلب حاسد را تباه مي سازد و آثاري تلخ در آن مي گذارد، در حالي كه هيچ اثري در شخصي كه حسد برده شده است نمي گذارد.

34- امام عليه السلام فرمود:

«اذا كان زمان العدل فيه اغلب من الجور فحرام أن يظن باحد سوءا حتي يعلم ذلك منه، و اذا كان زمان الجور اغلب فيه من العدل فليس لأحد أن يظن بأحد خيرا ما لم يعلم ذلك منه.»

«در روزگاري كه عدالت بيش از ظلم و ستم باشد، در آن روزگار حرام است كه به كسي تابديش ثابت نشده است بدگمان باشيم و در روزگاري كه ظلم و ستم بيش از عدل و داد باشد، تا بر كسي ثابت نشود، نبايد به كسي خوشبين باشد.»

به راستي اگر در روزگاري عدالت اجتماعي گسترش يافته و حق و حقيقت



[ صفحه 244]



همه جا را فراگرفته باشد، كسي حق ندارد نسبت به كسي بدبين باشد و اما اگر ظلم و ستم همه جا سايه گسترده و فراگير است، ديگر خوش بيني به هر كسي بي مورد است مگر اين كه خوبي او مسلم باشد.

35- امام هادي عليه السلام به متوكل فرمود:

«لاتطلب الصفاء ممن كدرت عليه، و لا الوفاء ممن غدرت به، و لا النصح ممن صرفت سوء ظنك اليه، فانما قلب غيرك لك كقلبك له.»

«از كسي كه دلت نسبت به او تيره است انتظار صفاي قلب نداشته باش و از كسي كه مكر كرده اي و فريبش داده اي، وفا مجوي، و از كسي كه نسبت به او بدگماني، خيرخواهي و نصيحت مخواه، زيرا دل ديگران نسبت به تو همانند دل توست نسبت به آنها.»

اين سخن امام، از بهترين سخنان درر بار امام است كه متوكل را برحذر داشته است از اين كه صفا و وفا و خيرخواهي از كساني كه با ظلم و جور و مكر و حيله ي خود زندگي را بر آنها تيره و تار كرده و يا به ايشان بدگمان است، نبايد انتظار داشته باشد زيرا كه همه ي آنان از دشمنان و بدخواهان او هستند.

36- امام عليه السلام فرمود:

«ابقوا النعم بحسن مجاورتها، والتمسوا الزيادة فيها بالشكر عليها، واعلموا أن النفس أقبل شي ء لما اعطيت، وامنع شي ء لما منعت فاحملوها علي مطية لاتبطي ء.»

«با نيكو داشتن و قدرداني، نعمتها را پايدار و با سپاسگزاري آنها را افزون نماييد و بدانيد كه نفس آدمي از هر چيزي به آن چه مي دهندش پذيراتر و آن چه ندهند ناپذيراتر است، پس نفس را به مركبي سوار كنيد كه كندي و سستي نپذيرد.»

امام عليه السلام، احسان به مردم را عامل پايداري و بقاي نعمت خوانده است همان طوري كه مردم را به شكر خدا بر نعمتهايش فراخوانده است بدان جهت كه باعث فزوني نعمت است، طبيعي است كه شكرگزاري تنها به وسيله ي



[ صفحه 245]



احسان و نيكي به مستمندان و ضعيفان امكان پذير است و بس.

و سخنان ديگر امام، مشتمل بر ضرورت تربيت نفس و تسلط بر آن است كه مبادا لجام نفس را رها سازد، زيرا كه نفس اگر مهذب نگردد آدمي را در بياباني دوردست مي اندازد و آرام نمي گيرد.

37- فرمود:

«الجهل والبخل اذم الاخلاق.»

«ناداني و بخل بدترين خصلتهاي آدميانند.»

ترديدي نيست كه ناداني و بخل از بدترين خصلتهايند و باعث دوري انسان از پروردگار خود مي شوند و كسي كه داراي اين دو خصلت است زندگي او زندگي چهارپايان است.

38- امام عليه السلام فرمود:

«حسن الصورة جمال ظاهر، و حسن العقل جمال باطن.»

«زيبايي صورت زيبايي ظاهر، و عقل و خرد استوار زيبايي باطن است.»

البته زيبايي صورت باعث زيبايي ظاهري انسان است اما زيبايي حقيقي آدمي در زيادتي عقل و كمال اوست.

39- امام عليه السلام فرمود:

«ان من الغرة بالله أن يصر العبد علي المعصية و يتمني علي الله المغفرة.»

«همانا مغرور بودن به خدا بنده را به معصيت وامي دارد و در حالي كه از خدا انتظار آمرزش دارد.»

مقصود امام آن است كه نوعي از مغرور بودن، ايمن شدن از مكر خداست و آن بنده را بر ارتكاب گناهان پايدار مي سازد و از سويي طلب آمرزش از خدا را دارد زيرا مغفرت و آمرزش مخصوص كساني است كه توبه ي نصوح كنند



[ صفحه 246]



و از گناهان و معاصي كه مرتكب شده اند پشيمان گردند.

40- امام عليه السلام فرمود:

«لو سلك الناس واديا وسيعا لسلكت وادي رجل عبدالله وحده خالصا.»

«اگر همه ي مردم بيابان پهناوري را بپيمايند، من راه آن مردي را خواهم پيمود كه به تنهايي خالصانه خدا را عبادت مي كند.»

البته امري طبيعي است نسبت به مقام هدايت و روش امام عليه السلام كه راه كسي را بپيمايد كه خدا مي پسندد هر چند كه تمام مردم از آن دوري گزينند و راهي پهناورتر از آن را بپيمايند.

41- امام هادي عليه السلام فرمود:

«والغضب علي من تملك لؤم.»

«خشم گرفتن نسبت به كسي كه اختيار او در دست توست، ناپسند و نكوهيده است.»

42- امام عليه السلام فرمود:

«الشاكر أسعد بالشكر منه بالنعمة التي اوجبت الشكر، لأن النعم متاع والشكر نعم.»

«كسي كه پاس نعمت مي دارد، آمادگي بيشتري دارد تا به وسيله ي آن پاس داشتن نعمت، به نعمت (بيشتري برسد) كه باعث سپاسگزاري گردد، زيرا نعمتها كالاهايي هستند و سپاسگزاري خود نعمتهاي ديگري مي باشند.»

43- امام عليه السلام فرمود:

«ان الله جعل الدنيا دار بلوي، والاخرة دار عقبي، و جعل بلوي الدنيا لثواب الاخرة سببا، و ثواب الاخرة من بلوي الدنيا عوضا.»

«همانا خداوند دنيا را سراي آفت و گرفتاري و آخرت را سراي جاودانه قرار داده و گرفتاري دنيا را باعث اجر و مزد آخرت، و اجر اخروي



[ صفحه 247]



را عوض گرفتاري دنيا مقرر داشته است.»

44- امام عليه السلام فرمود:

«ان الظالم الحالم يكالم ان يغطي علي ظلمه بحلمه، و ان المحق السفيه يكاد أن يطفي، نور حقه بسفهه.»

«همانا ستمگر بردبار ممكن است بردباريش باعث پوشاندن ظلم و ستمش گردد اما نابود و هلاكت نادان ممكن است نور حقيقت را به وسيله ي نادانيش خاموش سازد.»

45- امام عليه السلام فرمود:

«من جمع لك و ده فاجمع له طاعتك.»

«هر كه دوست همه جانبه ي تو باشد، تو نيز از او اطاعت همه جانبه كن.»

46- امام عليه السلام فرمود:

«من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره.»

«هر كه قدر و ارزش خود را نداند، از شر او آسوده مباش.»

47- فرمود:

«الدنيا سوق ربح فيها قوم، و خسر فيها آخرون.»

«دنيا بازاري است كه مردماني از آن سود مي برند و گروهي زيان.»

48- امام عليه السلام فرمود:

«اذكر مصرعك بين يدي أهلك، و لا طبيب يمنعك و لا حبيب ينفعك...» [2] .



[ صفحه 248]



در اين جا سخن از حكمتها و سخنان دلاويز امام عليه السلام پايان مي گيرد و اين سخنان از انديشه ي والاي انساني حكايت مي كند. [3] .



[ صفحه 251]




پاورقي

[1] اين حديث شريف در بعضي از كتابهاي معتبر چنين آمده است «الحكمة لاتنجع في الطباع الفاسدة» يعني: حكمت در طبيعتهاي فاسد بي اثر است - م.

[2] اين حديث در شماره ي (27) قبلا گذشت - با تفاوت يك كلمه ي «حيث» كه در اكثر مآخذ اين كلمه نيامده است - م.

[3] الدرالنظيم، الاتحاف بحب الاشراف، بحارالانوار، امالي شيخ طوسي، اعيان الشيعه، نزهة النواظر، تحف العقول، امالي مفيد، معاني الاخبار صدوق و مآثر الكبراء.