بازگشت

حسن بن راشد


حسن بن راشد، مكني به ابوعلي غلام آل هلب بغدادي، مردي ثقه و مورد اعتماد بوده است شيخ او را در شمار اصحاب امام هادي عليه السلام آورده [1] و شيخ مفيد او را از فقهاي بزرگ و رؤسايي دانسته كه حلال و حرام را از ايشان مي آموختند و از كساني است كه هيچ كس از او نكوهش نكرده و راهي براي



[ صفحه 264]



نكوهيدن وجود ندارد [2] امام هادي عليه السلام او را وكيل خود ساخت و چندين نامه براي وي فرستاد كه از جمله:

1 - كشي به سند خود - تا به محمد بن عيسي يقطيني مي رساند - روايت كرده، مي گويد:

امام هادي عليه السلام به علي بن بلال در سال (332 ه) نامه اي نوشته كه در آن نامه آمده است:

«من و تو خدا را سپاس مي گوييم و او را به نعمت و احسانش شكرگزاريم و بر محمد پيامبر خدا و خاندانش - كه درود و رحمت خدا برايشان باد - صلوات مي فرستيم.

باري من ابوعلي را به جاي حسين بن عبدربه تعيين كردم و با شناختي كه از او داشتم و كسي نظير او نبود، او را امين خود قرار دادم، و مي دانم كه او بزرگ آن ناحيه است اين بود كه به خاطر محبت به افراد و مردم آن سامان، تو را با اين نامه گرامي داشتيم بنابراين بايد از او اطاعت كني و هر حقوقي كه نزد توست به او تسليم كني و دوستانت را نيز بدان تشويق نمايي و به آن بفهماني تا بدين وسيله او را ياري و كفايت كنند كه آن كار پسنديده اي است و احترامي است به ما و از نظر ما پسنديده است و براي تو نيز از طرف خداوند اجر و پاداشي است زيرا خداوند به هر كس بخواهد به رحمت خود، عنايت و بخشش مي كند، چه او صاحب بخشش و مرحمت است و تو از نظر ما در كنف حمايت الهي هستي اين نوشته را به خط خودم نوشتم، خدا را سپاس فراوان مي گويم.» [3] .

اين نامه خود دليل بر فضيلت حسن بن راشد و وثاقت و امانتداري اوست كه امام عليه السلام شيعه را به او ارجاع داده و به اطاعت و انقياد از او سفارش مي كند و دستور مي دهد آن چه از حقوق شرعي در اختيار دارند به او تسليم نمايند.



[ صفحه 265]



2 - كشي به سند خود - تا احمد بن محمد بن عيسي - روايت كرده، كه او مي گويد: اين نامه را با ابن راشد به جمعي از دوستاني كه مقيم بغداد، مداين و نواحي و اطراف آن جا بودند از روي نوشته ي امام رونويسي كرديم كه آن نامه چنين است:

«خدا را با شما سپاس مي گوييم، به خاطر نعمت تندرستي و سلامتي كه او مرحمت كرده، و بر پيامبر و خاندان او بالاترين درود و كاملترين رحمت و رأفت او را خواستاريم، و من ابوعلي بن راشد را به جاي علي بن حسين بن عبدربه و كساني از وكلايم كه پيش از او بودند تعيين كردم، و او همان مقام و جايگاه را در نزد ما دارد و او را همان اختياري را داديم كه وكلاي ما پيش از او داشتند تا حق ما را بگيرد و ما را براي شما پسنديدم و در اين مورد او را بر ديگران مقدم داشتيم كه او شايسته بوده و بجاست و شما را خدا بيامرزد حقوق را به او بپردازيد، و مبادا كه او را بر خودتان ناخوشايند و رنجي بشماريد و مبادا از اطاعت او بيرون رويد از اطاعت خدا بي پروايي پيشه كنيد و اموالتان را نابود سازيد و خون يكديگر را بريزيد، در كارهاي نيك و پرهيزگاري به يكديگر كمك كنيد و از خدا بترسيد، شايد مورد لطف خدا قرار بگيريد، همگي به ريسمان خدا چنگ بزنيد، و مبادا غير مسلمان بميريد. من اطاعت از او را به عنوان اطاعت خودم بر شما واجب كردم و نافرماني از او را نافرماني خودم مي دانم، پس به راه و روش ما پايبند باشيد خداوند به شما اجر و پاداش مي دهد و از لطف فراوان خود شما را برخوردار مي سازد، زيرا خداوند با بزرگواري كه دارد، گشايش دهنده و بخشاينده است و بر بندگانش احسان فراوان دارد و رحيم است. ما و شما در حفظ و حمايت خدا هستيم، اين نامه را به خط خودم نوشتم، و سپاس فراوان خداي راست.» [4] .

اين نامه حكايت از مقام و مرتبه ي والاي ابن راشد در پيشگاه امام عليه السلام دارد تا بدان جا كه اطاعت از او را قرين اطاعت خود و نافرماني او



[ صفحه 266]



را به منزله ي نافرماني خويش دانسته است.

3 - امام هادي عليه السلام نامه اي به حسن بن راشد و به ايوب بن نوح نوشته است كه پس از بسم الله الرحمن الرحيم، چنين آمده است:

«اي ايوب بن نوح من به تو دستور مي دهم كه گفتگوي زياد ما بين خود و ابوعلي را قطع كني و هر كدام از شما در حد وكالت خود پايبند باشيد و به امور ناحيه ي خود اقدام نماييد، زيرا اگر شما خود را به دستورهاي ما محدود سازيد هر آينه از مراجعه به ما بي نياز خواهيد بود. و من به تو اي ابوعلي همان دستوري را مي دهم كه به ابوايوب دادم و مبادا از كسي از مردم بغداد و مداين كه چيزي نقل مي كنند بپذيري و عهده دار كسب اجازه براي ايشان نشوي، و كساني كه از نواحي ديگر به تو مراجعه مي كنند و چيزي مي آورند، بگو به وكيلي كه در آن ناحيه است مراجعه كنند. و اي ابوعلي من به تو همان مأموريت را مي دهم كه به ابوايوب دادم و بايد هر كدام از شما مطابق دستور ما عمل كند.» [5] .

به راستي كه ابن راشد منزلت و مقام قابل توجهي را در نزد امام عليه السلام داشته است البته طبيعي است كه او چنين مقامي را به دست نياورده مگر به وسيله ي تقوا و پرهيزگاي و نهايت احتياط ديني خود، وقتي كه ابن راشد از دنيا رفت، امام عليه السلام متأثر شد و براي او طلب مغفرت و رضوان الهي را نمود.


پاورقي

[1] رجال طوسي.

[2] الرسالة العدديه.

[3] رجال كشي.

[4] رجال كشي.

[5] رجال كشي.