بازگشت

نگراني مردم مدينه


متوكل به يحيي بن هرثمه دستور داد تا راهي مدينه شود، تا اين كه امام عليه السلام را از آن جا به سر من رأي بياورد، و ضمنا از نسبتهايي كه به امام داده اند درباره ي تصميم بر قيام در برابر سلطنت وي و شورش بر حكومتش، اطلاعاتي كسب كند و نامه ي خليفه را به امام عليه السلام تسليم نمايد.

يحيي راهي مدينه شد، و هر چه سريعتر مسافت را مي پيمود و به چيزي توجه نداشت تا اين كه به مدينه رسيد، وقتي كه مردم مدينه از هدف او اطلاع يافتند بسيار نگران و بيمناك شدند و از حمله ي طاغوت نسبت به امام ترسيدند، زيرا مردم مدينه امام عليه السلام را فوق العاده دوست داشتند، براي اين كه آن حضرت همواره در كنار مسجد رسول خدا - صلي الله عليه و آله - بود و دانشمندان آن جا را با علم و دانش خود بهره مند مي ساخت و به مستمندانشان احسان مي فرمود، و هيچ علاقه اي به دنيا نداشت [1] يحيي وقتي كه آن حالت را ديد شروع كرد به آرامش بخشيدن ترس و فرونشاندن بيم و هراس آنان و



[ صفحه 326]



سوگند ياد كرد كه به او دستور هيچ گونه آزار و ناراحتي نسبت به امام داده نشده است، از اين رو مردم به قول او اطمينان يافتند.


پاورقي

[1] مرآة الزمان: 9 / 553.