بازگشت

زيارت مرقد اميرالمؤمنين


در سال اول كه امام عليه السلام به سامرا تشريف آورد، مرقد جدش امام اميرالمؤمنين عليه السلام را زيارت كرد، تصادفا روز عيد غدير بود، با خواندن زيارتي، زيارت كرد كه ما آن جا كه بخشي از آثار علمي امام را بيان كرديم بدان اشاره نموديم و دو زيارت ديگر كه جدش اميرالمؤمنين عليه السلام را با قرائت آنها زيارت كرده است به شرح زير است:

«السلام عليك يا ولي الله أشهد أنك أول مظلوم، و أول من غصب حقه فصبرت و احتسبت حتي آتاك اليقين، و أشهد أنك لقيت الله و أنت شهيد، عذب الله قاتليك بأنواع العذاب، وجدد عليهم العقاب، جئتك عارفا بحقك، مستبصرا بشأنك، معاديا لأعدائك، و من ظلمك ألقي علي ذلك ربي ان شاء الله... يا ولي الله ان لي ذنوبا كثيرة فاشفع لي الي ربك، يا مولاي، فان لك عندالله مقاما معلوما، وجاها عظيما، و شفاعة، و قد قال الله: لا يشفعون الا لمن ارتضي» [1] .



[ صفحه 344]



«سلام بر تو اي ولي خدا اي كه تو اول مظلوم عالمي، و نخستين كسي هستي كه حق تو را غصب كردند، با اين همه صبر كردي و تا هنگام يقين - يعني رحلت - شكيبا بودي، پس گواهي مي دهم كه تو خدا را با مقام شهادت ديدار كردي، خداوند كشندگان تو را به عذابهاي گوناگون مبتلا و همواره دچار عذاب، تازه اي گرداند. من به درگاهت آمده ام در حالي كه عارف به حق تو و بصير و بينا به امامت و ولايت تو، و دشمن با دشمنان و ستمگران در حق تو هستم، و با اين حال از ايمان - اگر خدا بخواهد - پروردگارم را ملاقات خواهم كرد.

اي ولي خدا من گناهان زيادي دارم، تو در درگاه خداوند متعال شفيع من باش كه در پيشگاه خداوند، مقام والايي داري كه در نزد همه معلوم است، و تو در نزد خداي داراي مرتبه و مقام شفاعت هستي كه خداي متعال خود فرموده است: كسي از گنهكاران شفاعت نمي كند، جز آن كه خدا از او راضي است.»

به راستي كه امام اميرالمؤمنين عليه السلام، نخستين مظلوم در جهان اسلام است كه حقش را غصب كردند و به حق او تجاوز نمودند، و انواع گرفتاريها و مصائب را به حساب اجر و پاداش الهي تحمل فرمود.

2 - امام ابوالحسن الهادي عليه السلام زيارتنامه ي ديگري را براي جدش امام اميرالمؤمنين عليه السلام به يادگار گذاشته است كه از بلندترين زيارتنامه هاي ائمه طاهرين عليه السلام به شمار مي آيد، هم از نظر مضامين بلند و هم از نظر طرح بعضي از رويدادهايي كه در آن زمان آغازين اسلام رخ داده است كه بعضي از فرازهاي آن زيارتنامه به شرح ذيل است:

«أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شريك له، كما شهد الله لنفسه، و شهدت له ملائكته و أولو العلم من خلقه لا اله الا هو العزيز الحكيم، و أشهد أن محمدا عبده و رسوله المرتضي، أرسله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله ولو كره المشركون.»

«گواهي مي دهم كه خدايي جز خداي يكتاي بي همتا نيست، همان



[ صفحه 345]



طوري كه او خود و فرشتگان و صاحبان علم از مخلوقاتش براي او گواهي داده اند كه جز او كه با قدرت و حكمت است، خدايي نيست. و گواهي مي دهم كه محمد، بنده و فرستاده مورد رضاي اوست او را به هدايت و بر دين حق فرستاده است تا دينش را بر همه ي اديان علي رغم مخالفت مشركان، پيروز گرداند.»

«اللهم: اجعل أفضل صلواتك، و أكملها، و أنمي بركاتك، و أعمها، و أزكي، تحياتك و أتمها علي سيدنا محمد عبدك و رسولك، و نجيك، و وليك و رضيك و صفيك، و خيرتك من خلقك، و خالصتك، و أمينك، الشاهد لك، و الدال عليك، و الصادع بأمرك، و الناصح لك، و المجاهد في سبيلك، و الذاب عن دينك، و الموضح لبراهينك، و المهدي الي طاعتك، و المرشد الي مرضاتك، و الواعي لوحيك، و الحافظ لعهدك، و الماضي علي انفاذ أمرك المؤيد بالنور المضي ء، و المسدد بالأمر المرضي، المعصوم من كل خطأ و زلل، المنزه من كل خطأ، و المبعوث بخير الأديان و الملل، و مقيم البنيان و الحجج، المخصوص بظهور الفلج، و ايضاح المنهج، المظهر من توحيدك ما استتر و المحيي من عبادتك ما دثر، و الخاتم لما سبق، و الفاتح لما انفلق، المجتبي من خلايقك، و المقام لكشف حقايقك، و الموضحة به أشراط الهدي، المجلوة به غريب العمي، دافع جيشات الأباطيل، و دافع صولات الأضاليل، و المختار من طينة الكرم، و سلالة المجد الاقدم، و مغرس الفخار المعرق، و فرع العلاء المنشر، المورق المنتخب من شجرة الأصفياء و ذؤابة العلياء، و سرة البطحاء، بعثك له بالحق، و برهانك علي جميع الخلق، خاتم أنبيائك، و حجتك البالغة في أرضك و سمائك.»

«بار خدا بهترين و كاملترين درودها و والاترين و گسترده ترين بركات و پاكيزه ترين و كاملترين تحياتت را بر سرور ما محمد قرار ده، بنده و فرستاده و محرم اسرارت، ولي و منتخب و برگزيده از ميان خلق و با اخلاص و امنيت، گواه بر وجود و راهنماي به سوي تو، نستوه در برابر فرمان



[ صفحه 346]



و صميمي براي تو و مدافع از دينت و روشنگر براهين و راهنماي به اطاعت تو و رهنمود دهنده به سوي كارهايي كه مورد رضاي توست و گيرنده ي وحي و حافظ پيمان تو، و مجري فرمانت كه با نور تابانت او را تأييد و با فرمان پسنديده ات او را استوار ساختي. او كه از هر خطا و لغزشي پاك و از هر گونه اشتباهي منزه است، و بر بهترين اديان و ملتها مبعوث، به همراه دلايل و بينايي استوار. آن كه مخصوص روشنگري انحرافات و نشان دادن راه راست بوده و بيانگر اسرار توحيد و حياتبخش عبادات فراموش شده ي توست. خاتم پيامبران، و پيروز بر هر منحرف، برگزيده ي از ميان خلق و برگمارده براي كشف حقايق. و آن كه به وسيله ي او موارد هدايت روشن، و ناشناخته هاي دور از انظار ، آشكار شد، سپاهيان دشمن و يورشهاي گمراهان را دفع كرد، و از سرشت بزرگواري و قديم ترين دودمان عظمت گزيده شده. در بوستان افتخارات ريشه دارد و شاخ پر برگ بلنديها و برگزيده ي از سلسله ي برگزيدگان و بلند پايگان و مركز سرزمين بطحاء است. او را به حق برگزيده و به عنوان حجت و برهان بر همه ي خلايق قرار داده اي، خاتم پيامبران است و حجت بالغه ي تو در زمين و آسمان است.»

«اللهم: صل عليه صلاة ينغمر في جنب انتفاعه بها قدر الانتفاع، و يحوز من بركته التعلق بسببها ما يفوق قدر المتعلقين بسببه، و زده من بعد ذلك، من الاكرام و الاجلال ما يتقاصر عنه فسيح الامال حتي يعلو من كرمك أعلي مجال المراتب، و يرقي من نعمك أسمي منازل المواهب، و خذله اللهم بحقه و واجبه من ظالمه و ظالم الصفوة من أقاربه...»

«بار خدايا بر او درودي بفرست كه در بهره برداري از آن منغمر باشد و از بركت آن برخوردار، مالك وسيله ي رحمتت گردد بيش از آن مقداري كه آويختگان به دامن او را لازم است، و بيش از آنها از بزرگداشت و احترامت نسبت به او ارزاني دار به حدي كه ميدان آرزوها بدان نرسد، تا آن جا كه از لطف تو به بالاترين مراتب ممكن برسد و از حرمت تو به بلندترين جايگاه نعمتهايت برسد، و بار خدايا به حق او و به حرمت او، از ستمگران به



[ صفحه 347]



او و به برگزيدگان از خويشاوندان او، انتقام ايشان را بگير و گرفتار عذابت بفرما...»

امام عليه السلام در اين عبارات ارزشمندي كه تصويري از انواع بزرگداشت و تعظيم از شخصيت جدش پيامبر بزرگوار - صلي الله عليه و آله - در حدي كه شايسته ذات مقدس و والاي اوست، القاب بزرگ و صفات نيكوي او را منعكس كرده و چنان كه شايسته است توصيف نموده با بهترين تعبيرات و شيواترين الفاظ و رساترين بيان، سپس به زيارت جدش اميرالمؤمنين عليه السلام پرداخته و مي گويد:

«اللهم: و صل علي وليك، و ديان دينك، القائم بالقسط من بعد نبيك علي بن أبي طالب أميرالمؤمنين، و امام المتقين، و سيد الوصيين، و يعسوب الدين، و قائد الغر المحجلين، و قبلة العارفين، و علم المهتدين، و عروتك الوثقي، و حبلك المتين، و خليفة رسولك علي الناس أجمعين، و وصيه في الدنيا والدين، الصديق الأكبر في الأنام، و الفاروق الأزهر بين الحلال و الحرام، ناصر الاسلام، و مكسر الأصنام، معزالدين و حاميه، و واقي الرسول و كافيه، المخصوص بمواخاته يوم الاخاء، و من هو منه بمنزلة هارون من موسي خامس أصحاب الكساء، و بعل سيدة النساء، المؤثر بالقوت بعد الطوي، و المشكور سعيه في هل أتي، مصباح الهدي، و مأوي التقي و محل الحجي، و طود النهي، الداعي الي المحجة العظمي، و الظاعن الي الغاية القصوي، و السامي الي المجد و العلي، و العالم بالتأويل، و الذكري الذي اخدمته ملائكتك بالطاس و المنديل حين توضأ، ورددت عليه الشمس بعد دنو غروبها حتي أدي في أول الوقت لك فرضا، و أطعمته من طعام أهل الجنة حين منع المقداد قرضا، و باهيت به خواص ملائكتك اذ شري نفسه ابتغاء مرضاتك لترضي، و جعلت ولايته احدي فرائضك، فالشقي من أقر ببعض و أنكر بعضا... عنصر الأبرار، و معدن الفخار، و قسيم الجنة و النار، صاحب الاعراف، و أبي الأئمة الأشراف المظلوم، المغتصب،



[ صفحه 348]



و الصابر المتحسب، و الموتور في نفسه و عترته، المقصود في رهطه، و أعزته، صل عليه صلاة لا انقطاع لمزيدها، و لا اتضاع لمشيدها.»

«بار خدايا درود فرست بر وليت و حاكم در دينت و به پا دارنده ي عدالت پس از پيامبرت، علي بن ابي طالب، اميرمؤمنان، پيشواي پرهيزگاران، سرور اوصيا، راهنماي دين و زمامدار روسفيدان، و پيشرو عارفان، و شاخص هدايت يافتگان و رشته ي محكم، و ريسمان استوارت و خليفه ي پيامبرت بر تمام مردم و وصي او در امور دنيا و دين، صديق اكبر در بين مردم و روشنترين وسيله ي جدايي بين حلال و حرام، ياور اسلام و شكننده ي بتان، عزتبخش و پشتيبان دين و پاسدار و حامي پيامبر و ويژه ي برادري او در روز عقد اخوت و كسي كه نسبت به پيامبر، به منزله ي هارون نسبت به موسي بود. يكي از پنج تن آل عبا و همسر بانوي بانوان، كسي كه با وجود شدت گرسنگي خوراك خود را ايثار كرد و در سوره ي هل أتي از اين ايثار او قدرداني شد، چراغ هدايت، مركز تقوا و معدن عقل، مجموعه ي خرد، دعوت كننده ي به بزرگراه راست و كسي كه تا به آخرين حد پيش رفته و به حد بالايي از عظمت رسيده، آن كه به تأويل قرآن آگاه، و آن نامي كه فرشتگانت با ظرف آب و حوله به هنگام وضو، در خدمت او بودند، و خورشيد پس از نزديكي به غروب به خاطر او بازگشت تا اين كه نماز واجبش را در اول وقت به جا آورد، و او را موقعي كه (قوت خود را) به مقداد وام داد، از خوراك اهل بهشت خوراندي و به وسيله ي او بر فرشتگان مقربت افتخار كردي آن موقعي كه جان خود را به خاطر رضاي تو در طبق اخلاص نهاد تا تو راضي شوي و آن كه ولايت او را يكي از واجبات خود قراردادي پس نگونبخت است كسي كه برخي از واجبات تو را قبول كند و بعضي را منكر شود.... آن كه ريشه و اصل نيكوكاران و سرچشمه ي افتخارات و تقسيم كننده ي بهشت و دوزخ، صاحب اختيار اعراف و پدر امامان بزرگوار است، امام مظلوم كه حقش غصب شد و به خاطر رضاي تو صبر كرد، تو دادخواه او و عترت اويي، و هدف گروه او و عزيزانش، خدايا بر او درودي بفرست كه از فزوني ناگسستني بوده و از استواري نابود نشدني باشد.»



[ صفحه 349]



«اللهم: ألبسه حلل الأنعام، و توجه بتاج الاكرام، و ارفعه الي أعلي مرتبة و مقام حتي يلحق بنبيك عليه و علي آله السلام، و احكم له اللهم علي ظالميه انك العدل فيما تقضيه.»

«خدايا زيورهاي پاداشت را بر او بپوشان و افسر بزرگواري را به او مرحمت كن و به بالاترين مرتبه و مقام برسان تا آن جا كه به پيامبرت - عليه و علي آله السلام - برسد و بار خدايا انتقام او را از ستمكاران بر او بگير كه تو در آن چه حكم كني به عدل و داد حكم مي كني.»

«اللهم صل علي الطاهرة البتول الزهرا ابنة الرسول صلي الله عليه و آله أم الأئمة الهادين، سيدة نساء العالمين، وارثة خير الأنبياء ، و قرينة خير الأوصياء القادمة عليك، متألمة من مصابها بأبيها، متظلمة مما حل بها من غاصبيها»

«خدايا بر صديقه ي طاهره، زهراي بتول، دختر پيامبر - صلي الله عليه و آله -ما در ائمه ي هدي و بانوي زنان جهان، وارث بهترين پيامبران، همسر بهترين اوصيا - عليهم السلام - كه در اثر مصيبت فراق پدرش و ستمهايي كه از دست غاصبان حقش ديد، به پيشگاهت شتافت، درود فراوان بفرست.»

«اللهم صل علي الأئمة الراشدين، و القادة الهادين، و السادة المعصومين الأتقياء الأبرار، مأوي السكينة و الوقار، و خزان العلم، و منتهي الحلم و الفخار ساسة العباد، و أركان البلاد، و أدلة الرشاد، الأمجاد العلماء بشرعك، الزهاد، و مصابيح الظلم، و ينابيع الحكم، و أولياء النعم، و عصم الأمم، قرناء التنزيل و آياته، و امناء التأويل، و ولاته، و تراجمة الوحي و دلالاته، أئمة الهدي، و منار الدجي، و أعلام التقي، و كهف الوري، و حفظة الاسلام، و حججك علي جميع الأنام الحسن، و الحسين سيدي شباب أهل الجنة، و سبطي نبي الرحمة، و علي الحسين السجاد زين العابدين، و محمد بن علي باقر علوم الدين، و جعفر بن محمد الصادق الأمين، و موسي بن جعفر الكاظم، الحليم، و علي بن موسي الرضا الوفي، و محمد بن علي البر التقي، و علي بن



[ صفحه 350]



محمد المنتجب، الزكي، و الحسن بن علي الهادي الرضي، و الحجة بن الحسن صاحب العصر و الزمان، وصي الأوصياء، و بقية الأنبياء عن خلقك، و المؤمل لاظهار حقك المهدي المنتظر، و القائم الذي به ينتصر.»

«خدايا درود فرست به امام هدايت كننده و زمامداران راهنما و سروران معصوم پاكان و نيكان، جايگاه آرامش و وقار، و گنجهاي علم و صاحبان منتهاي مقام حلم و مباهات سرپرستان مردم و ستونهاي محكم شهرها (ي علم ) و نشانه هاي راه، بزرگ و دانايان به شريعت، پارسيان، چراغهاي روشنگر تاريكيها، چشمه هاي حكمت، و ولي نعمتان و حافظان امتها و همپايگان قرآن و آيات قرآني، و امينان باطن و صاحب اختياران آن و مترجمان و راهنمايان وحي، رهبران هدايت و نور افكنهاي در تاريكي و شاخصهاي تقوا و پناهگاههاي خلق عالم، و پاسداران اسلام، و حجتهاي تو بر تمام مردم جهان، حسن و حسين سروران جوانان اهل بهشت، و نوادگان پيامبر رحمت، و علي بن حسين، سجاد، زين العابدين، و محمد بن علي باقر علوم دين، و جعفر بن محمد الصادق امين، و موسي بن جعفر الكاظم، حليم، و علي بن موسي الرضا، و في و محمد بن علي نيكوكار و پرهيزكار، و علي بن محمد برگزيده ي پاكيزه، و حسن بن علي الهادي رضي و حجت بن الحسن، صاحب العصر و الزمان، جانشين جانشينان و باقيمانده از دودمان انبيا كه از چشم مردم پنهان، و مايه ي اميد براي پيروز ساختن حق تو، مهدي منتظر و قائمي كه پيروزي به وسيله ي او فراهم آيد.»

«اللهم: صل عليهم أجمعين صلاة باقية في العالمين تبلغهم بها أفضل محل المكرمين، اللهم الحقهم في الاكرام بجدهم و أبيهم وخذلهم الحق من ظالميهم، اشهد يا مولاي، انكم المطيعون لله، القوامون بأمره، العاملون بارادته الفائزون بكرامته، اصطفاكم بعلمه، و اجتباكم لغيبه، و اختاركم لسره، و أعزكم بهداه، و خصكم ببرهانه، و أيدكم بروحه، و رضيكم خلفاء في أرضه، و دعاة الي حقه، و شهداء علي خلقه، و أنصارا لدينه، و حججا علي بريته، و تراجمة لوحيه، و



[ صفحه 351]



خزنة لعلمه، و مستودعا لحكمته، عصمكم الله من الذنوب، و برأكم من العيوب، و ائتمنكم علي الغيوب، زرتكم يا مولاي عارفا بحقكم مستبصرا بشأنكم، مهتديا بهداكم، مقتفيا لأثركم، متبعا لسنتكم متمسكا بولايتكم، معتصما بحبلكم، مطيعا لأمركم، مواليا لأوليائكم، معاديا لاعدائكم، عالما بأن الحق فيكم، و معكم متوسلا الي الله مستشفعا اليه بجاهكم، و حقت عليه أن لا يخيب سائله، و الراجي ما عنده لزواركم.»

«بار خدايا به تمام ايشان درود فرست، درودي ماندني در جهانيان، كه بدان وسيله ايشان را به بالاترين جايگاه مقربان درگاهت برساني، خدايا آنان را در بزرگداشت به جد و پدرشان ملحق گردان، و حق ايشان را از ستمكارانشان بگير. مولاي من! گواهي مي دهم كه مطيعان فرمان خدا و نگهبانان امر او، و كاركنان به اراده ي او، و پيروزمندان به بركت او هستيد شما را به علم ازلي خود برگزيده، و براي كشف عالم غيب انتخاب كرده و براي حفظ اسرار خود اختيار كرده است و به وسيله هدايت خود عزت بخشيده و به برهان خود مخصوص گردانيده، و به روح كلي الهي خود تأييد فرموده، و شما را به خلافت خود در زمين پسنديده و به عنوان دعوت كنندگان به حق و شاهدان بر خلقش و ياوران دين و حجتها بر همه ي موجودات، و مترجمان وحيش و گنجهاي علم، و محل و دايع حكمت خود قرار داده است. خداوند شما را از گناهان پاك و از معايب و نقائص مبرا گردانيده، و شما را امين بر اسرار غيبي دانسته است. مولاي من! شما را زيارت مي كنم، در حالي كه به حق شما عارف، و به عظمت شأن شما بينا، و به هدايت شما هدايت يافته و پشت سر شما حركت مي كنم و پيرو سنت شمايم، و به ولايت شما چنگ زده و به ريسمان محبت شما آويخته ام، مطيع فرمان شما، دوستان شما را دوست دارم و با دشمنان شما دشمنم، بر اين مطلب كه حق با شماست آگاهم، و با شما به خدا توسل جسته و مقام شما را در پيشگاه او شفيع قرار مي دهم، و بر خدا است كه درخواست كننده اش را نااميد نكند و زائران شما كه اميدوار به فضل اويند نااميد نگرداند.»



[ صفحه 352]



«اللهم: فكما وفقتني للايمان بنبيك، و التصديق لدعوته، و مننت علي بطاعته، و اتباع ملته، و هديتني الي معرفته، و معرفة الأئمة من ذريته، و أكملت بمعرفتهم الايمان، و قبلت بولايتهم وطاعتهم الأعمال و استعبدت بالصلاة عليهم عبادك، وجعلتهم مفتاحا للدعاء، و سببا للاجابة، فصل عليهم أجمعين، و اجعلني بهم عندك وجيها في الدنيا و الاخرة و من المقربين.»

«خدايا! همان طوري كه مرا موفق كردي تا به پيامبرت ايمان آورم و دعوت او را بپذيرم و بر من منت نهادي تا از او اطاعت كنم و از آيين او پيروي كنم و مرا به شناخت مقام او و امامان از اولاد او هدايت فرمودي و با معرفت ايشان ايمانم را كامل، و با ولايت و اطاعت ايشان اعمالم را قبول كردي و با صلوات و درود بر ايشان بندگانت را به عبادت خواندي و آنان را كليد دعا و وسيله ي اجابت دعا قرار دادي، بنابراين بر تمام ايشان درود فرست، و مرا به خاطر ايشان در پيشگاه خودت، در دنيا آبرومند و از جمله ي مقربان مقرر فرما.»

«اللهم اجعل ذنوبنا بهم مغفورة، و عيوبنا مستورة، و فرايضنا مشكورة، و نوافلنا مبرورة، و قلوبنا بذكرك معمورة، و أنفسنا بطاعتك مسرورة، و جوارحنا علي خدمتك مقهورة، و أسماءنا في خواصك مشهورة، و ارزقنا من لدنك مدرورة، و حوائجنا لديك ميسورة برحمتك يا أرحم الراحمين.»

«خدايا به خاطر ايشان گناهان ما را بيامرز و عيبهاي ما را بپوشان و اعمال واجب ما را قبول و اعمال مستحبي ما را نيكو گردان و دلهاي ما را با ياد خود، آباد و جانهاي ما را با اطاعتت شادمان كن و اعضاي بدن ما را در خدمت خودت قرار ده، و نامهاي ما را در زمره ي خواص خود مشهور گردان و روزيهاي ما را از جانب خود همواره نازل فرما و نيازهاي ما را از جانب خودت برآورده فرما به رحمت خودت اي بخشنده ترين بخشايندگان.»

«اللهم انجز لهم وعدك، و طهر بسيف قائمهم أرضك، و أقم به



[ صفحه 353]



حدودك المعطلة، و أحكامك المهملة، و المبدلة، و أحي به القلوب الميتة و اجمع به الأهواء المتفرقه، واجل به اصداء الجور عن طريقتك حتي يظهر الحق علي يديه في أحسن صورته، و يهلك الباطل و أهله بنور دولته، ولا يستخفي بشي ء مخافة أحد من الخلق.»

«خدايا وعده اي كه به ايشان داده اي قطعي كن و با شمشير قائم ايشان زمين را از ناپاكان پاك ساز و به وسيله ي او حدود معطل مانده و احكام عمل نشده و عوض شده را به پا دار، و دلهاي مرده را به وسيله ي او زنده گردان، و گرايشهاي متفرق را همسو فرما و زنگارهاي ظلم و جور را به وسيله ي او از سر راه بردار تا به دست حق در بهترين شكل خود ظاهر شود و باطل و طرفداران باطل در پرتو او از ميان برداشته شوند و از ترس كسي از مردمان هيچ چيز پوشيده نماند.»

«اللهم عجل فرجهم، و أظهر فلجهم، و اسلك بنا منهجهم، و امتنا علي ولايتهم، و احشرنا في زمرتهم، و تحت لوائهم، و أوردنا حوضهم، و اسقنا بكأسهم، و لا تفرق بيننا و بينهم، و لا تحرمنا شفاعتهم حتي نظفر بعفوك، و غفرانك، و نصير الي رحمتك و رضوانك اله الحق رب العالمين، يا قريب الرحمة من المؤمنين، و نحن أولئك حقا لا ارتيابا اذا أوحشنا التعرض لغضبه آنسنا حسن الظن به، فنحن واثقون بين رغبة و رهبة قد أقبلنا لعفوك و مغفرتك طلابا، و أذللنا لقدرتك، و عزتك رقابا فصل علي محمد و آله الطاهرين، و اجعل دعاءنا بهم مستجابا و ولاءنا لهم من النار حجابا.»

«بار خدايا در فرج ايشان تعجيل فرما، و بر دشمنان پيروز گردان و ما را در پيروي از راه و روش ايشان موفق بدار، و به ولايت ايشان بميران و در شمار آنان وزير پرچمشان محشور فرما و بر حوض (كوثر) ايشان وارد ساز و با جام ايشان سيرابمان گردان و بين ما و ايشان جدايي مينداز و از شفاعتشان تا وقتي كه مشمول عفو و بخشش تو گرديم محروم مگردان، و به رحمت و رضوان تو نايل شويم اي خداي بر حق، اي پروردگار جهانيان، اي كه رحمتت به مؤمنان نزديك است، و ماييم آن مؤمنان بحق نه با ترديد كه



[ صفحه 354]



هرگاه بيمناك شويم از اين كه در معرض غضب تو واقع شويم با حسن ظن با او انس بگيريم! ما در بين بيم و اميديم هم عفو و مغفرت تو را طالبيم و هم در برابر قدرت و عزت تو گردنهاي ما فرو افتاده و خواريم پس خدايا به محمد و آل پاك او درود فرست و دعاي ما را به خاطر آنها مستجاب گردان و دوستي ما نسبت به ايشان را مانعي از آتش دوزخ قرار ده.»

«اللهم: بصرنا قصدالسبيل لنتعمده، و مورد الرشد لنرده، و بدل خطايانا صوابا، و لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا ، وهب لنا من لدنك رحمة، يا من تسمي من جوده و كرمه وهابا، و آتنا في الدنيا حسنة و في الاخرة حسنة و قنا عذاب النار ان حقت علينا اكتسابا يا أرحم الراحمين.» [2] .

«بار خدايا ما را به راه راست هدايت فرما تا آهنگ آن كنيم و با آبشخور هدايت آشنا كن تا از آن جا سيراب شويم، خدايا خطاهاي ما را به صواب مبدل فرما و پس از آن كه ما را هدايت فرمودي دلهاي ما را تيره مكن و از جانب خود رحمتي شامل حال ما بفرما، اي كه به خاطر جود و كرمش، بخشاينده نام گرفته است، و ما را در دنيا حسنه اي و در آخرت نيز حسنه اي مرحمت كن و از آتش دوزخ، اگر اعمال بدمان مسلم شده است، ما را باز دار! اي بخشنده ترين بخشايندگان...»

اين فرازهاي از زيارت امام عليه السلام، پرتوي بر روحانيت امام عليه السلام كه در امتداد روحانيت پدرانش است افكنده كه اينان چراغهاي تقوا و پرچمهاي هدايت و راهنمايان بر طبق رضا و طاعت الهي هستند


پاورقي

[1] سوره ي انبياء / 28.

[2] مزار بحارالانوار.