بازگشت

وفات منتصر


از حكومت اين مرد بزرگ كه دل علويان را شادمان كرد، مدت زيادي نگذشته بود و هنوز اوايل حكومتش بود كه مرگش فرا رسيد. بيشتر مورخان برآنند كه او به اجل خود از دنيا نرفت بلكه مسموم شده از دنيا رفت، غلامان ترك از بيم آن كه مبادا آنان را بكشد و بر نفوذ و تسلط ايشان بر جوامع اسلامي خاتمه دهد، توطئه قتل او را اجرا كردند.

تركها به پزشك مخصوص وي - ابن طيفور - براي اجراي قتل وي سي هزار دينار رشوه دادند و او، منتصر را كه بيمار بود دستور داد حجامت كنند و با يك شاخ زهرآلوده خون گرفتند، و او در دم جان سپرد [1] .

مرگ وي در روز شنبه ي چهارم ربيع الاخر سال (248 ه) اتفاق افتاد و در محلي به نام جوسق دفن گرديد [2] مردم با مرگ وي خير فراواني را از دست دادند زيرا او بود كه تخت پدرش را كه بر اساس ظلم و استبداد استوار بود نابود ساخت.

به هر حال منابعي كه در دست است از هيچ برخوردي بين امام هادي عليه السلام و منتصر، سخن نگفته و به هيچ رويداد و اتفاقي در بين آن دو تن اشاره نكرده است و چيزي كه مورد تأييد همه است اين است كه امام عليه السلام از رفتار وي در مقابل علويان شادمان بود و از اين كه او امنيت و آرامشي را كه در زمان متوكل از دست داده بودند به ايشان باز گرداند، بسي خرسند بود.



[ صفحه 387]




پاورقي

[1] در تاريخ الخلفاي سيوطي صفحه ي 357، آمده است كه ابن طيفور خود بيمار بود و با آن شاخ سمي حجامت كرد و در دم جان سپرد.

[2] الانباء في تاريخ الخلفاء.