بازگشت

ويران كردن قبر امام حسين


از فاجعه هاي هولناكي كه در آن زمان بر سر مسلمين آمد، اقدام متوكل طاغوت بر ويران ساختن قبر امام حسين عليه السلام بود زيرا كه اين قبر راز و رمز كرامت انساني و تمام فضيلتهاي عالم و هر نوع ارزش والايي را كه در نظر انسانها محترم است، مي باشد.

آتش خشم متوكل هر چه بيشتر شعله ور مي شد وقتي كه مي شنيد، مردم براي رفتن به زيارت قبر ريحانه ي رسول خدا - صلي الله عليه و آله - و سيد جوانان



[ صفحه 423]



اهل بهشت امام حسين عليه السلام ازدحام مي كنند و هجوم مي برند، در حالي كه قبور پدران وي و برادران امويشان مزبله اي از مزبله هاي روي زمين - و يا - در بيابان خشك و تاريك جاي درندگان بياباني است و اين تيره بختي و ويراني آن اماكن حكايت از ظلمها و ستمها و صدمه هايي دارد كه آنان به مسلمانان وارد كردند.

اما علت اصلي اقدام متوكل بر ويران كردن قبر شريف آن بود كه يكي از زنان خواننده، پيش از رسيدن وي به مقام خلافت، كنيزكان خود را نزد وي مي فرستاد تا موقعي كه او مست شراب است برايش آواز بخوانند، وقتي كه متوكل به خلافت رسيد كسي را نزد وي فرستاد تا زن خواننده اي را براي او بفرستد گفتند كه آن زن در سفر است و به زيارت قبر امام حسين عليه السلام رفته است و موقعي به آن زن خبر رسيد كه او در كربلا بود با عجله به بغداد برگشت و يكي از كنيزكان خود را كه متوكل دوست داشت، برايش فرستاد. متوكل از او پرسيد: كجا بوديد؟ آن زن گفت: بانويم به مكه رفته بود و ما هم به همراه او بوديم - اين قضيه در ماه شعبان اتفاق افتاده بود - متوكل حيرت زده گفت: در ماه شعبان، به كدام حج رفته بوديد؟

آن زن گفت: «به زيارت قبر حسين عليه السلام»

طاغوت، با شنيدن اين حرف برافروخته شد، رگهاي گردنش برخاست، وقتي كه كلمه ي زيارت قبر حسين، را شنيد دماغش پر باد شد دستور داد بانوي آن كنيزك را زنداني كردند و تمام اموالش را مصادره نمودند [1] و به كارگزارانش دستور داد تا آن قبر مقدس را خراب كنند، اما كارگزاران مسلمان از ويران ساختن قبر ريحانه ي پيامبرشان خودداري كردند و به چنان جنايتي دست نزدند، و از اين كار همچون گناه بزرگي حذر كردند، اين بود كه به يهوديان و در رأس آنها به ديزج دستور داد و آنها پذيرفتند، كه ابن رومي در اشعار دلنشين خود بر اين مطلب اشاره مي كند:



[ صفحه 424]



و لم تقنعواحتي استشارت قبورهم

كلابكم منها بهيم و ديزج [2] .



«به اينها هم اكتفا نكردند، تا اين كه سگهاي جيره خوار از جمله سگ سياه و ديزج [3] آن قبر مطهر را شخم زدند.»

به اين ترتيب يهوديان و افراد پليد به ويراني آن قبر شريف اقدام كردند و اين اتفاق در سال 237 ه، رخ داد [4] و همچنين تمام بناهاي اطراف قبر را خراب كردند و تا حدود دويست جريب از اطراف آن را شخم زدند و آب از اطراف رها كردند [5] ، جز اين كه آب به دور قبر مقدس حلقه زد و به آن قبر شريف نرسيد از اين رو بدان جا حائر گفتند، و از آن قبر مقدس بوي خوشي به مشام مردم رسيد كه هرگز چنان عطري را استشمام نكرده بودند [6] آري آن بوي شرافت و عطر كرامت انساني بود، همان طوري كه جواهري در شعر خود مي گويد:



شممت ثراك فهب النسيم

نسيم الكرامة من بلقع [7] .



«قبر تو را بوييدم، نسيمي از آن زمين مقدس برخاست، نسيم كرامت»

پس از آن كه آثار قبر را به كلي محو كردند، مرد باديه نشيني از قبيله ي بني اسد به زيارت آن قبر مقدس رفت مشتهايي از آن خاك را برمي داشت و مي بوييد تا آن قبر شريف را پيدا كند، سرانجام وقتي كه به آن قبر رسيد و مشتي از آن خاك پاك را برداشته و بوييد، آن را پر از عطر و بوي خوش يافت، در حالي كه مي گريست، خطاب به امام عليه السلام عرض كرد:

«پدر و مادرم فدايت باد، چقدر خوشبويي و چه خوشبو است قبر و تربت مقدس تو!!» سپس شعر زير را خواند:



[ صفحه 425]



اراد و اليخفوا قبره عن وليه

و طيب تراب القبر دل علي القبر [8] .



«آنها خواستند تا قبر آن حضرت را از دوستش پنهان دارند اما بوي خوش قبر او را بر آن مكان مقدس راهنمايي كرد.»

به راستي متوكل قصد داشت كه قبر سيدالشهدا را از بين ببرد و آثار او را نابود سازد اما تلاش او نقش بر آب شد و در دنيا و آخرت زيان برد، زيرا كه قبر امام حسين عليه السلام همواره بر پيشاني روزگاران مي درخشد و از والاترين مكانهايي است كه بشريت با تمام اختلاف موضعها و اختلاف عقيده ها آن جا را مقدس مي شمارد و ميليونها انسان بدان جا پناه مي برد، جواهري در اين باره شعر جالبي دارد، مي گويد:



تعاليت من مفزع للحتوف

و بورك قبرك من مفزغ



تلوذ الدهور فمن سجد

علي جانبيه و من ركع



«- اي حسين؟ - تو بالاتر از بيم مردني و قبر مقدس تو باعث خرسندي دل بي تاب است

و در طول روزگاران در اطراف آن، مردم در حال ركوع و سجود پناهنده اند؟»

عقاد، مي گويد: «قبر امام حسين عليه السلام، امروزه زيارتگاهي است كه همه ي مسلمانان - چه موافق و چه مخالف - آن را طواف مي كنند و سزاوار است كه تمام انسانها بر آن مزار شريف طواف كنند كه او عنوان پايداري و استواري است براي مقدسترين درخشش اين موجود زنده به نام آدميزاد از ميان همه ي جانداران.

آري آسمان هرگز، سايه نيفكنده است به جايگاه شهيدي والاتر از آن گنبدهاي مقدس با محتوايي كه از مفهوم شهادت و نام شهيدان دارد...» [9] .



[ صفحه 426]




پاورقي

[1] «حدائق الناضره» خطي.

[2] مقاتل الطالبيين: ص 658.

[3] ديزج يهودي همان كسي است كه در زمان متوكل قبر امام حسين عليه السلام را شكافت و آب بر آن جاري كرد و مردم را از زيارت قبر آن بزرگوار مانع شد - م.

[4] اخبار الدول: ص 359.

[5] مقاتل الطالبيين: ص 598.

[6] مقاتل الطالبيين: ص 598.

[7] ديوان جواهري.

[8] شرح شافيه ابوفراس: 2 / 144.

[9] «ابوالشهدا» از عقاد دانشمند و نويسنده ي متفكر مصري.