بازگشت

توجيه واجبات


اين گمراهان، واجبات اسلامي را به دلخواه فاسد خود توجيه مي كردند و مي گفتند: مقصود از نمازي كه خداوند دستور به پا داشتن آن را داده است آن عبادت و مراسم معروف نيست بلكه منظور از آن مرد مخصوصي است. و همچنين زكات، آن ماليات مخصوصي كه خداوند تعيين فرموده، نيست بلكه



[ صفحه 470]



مرد معيني است و همين طور گناهاني را كه خداوند از آنها نهي كرده است، تأويل و توجيه مي كردند و تمام اينها در ضمن نامه اي كه ابراهيم بن شيبه خدمت امام عليه السلام نوشت آمده است و آن نامه چنين است:

«فدايت شوم، گروهي در نزد ما هستند كه در شناخت فضيلت شما اختلاف نظر دارند و سخنان گوناگوني مي گويند كه دلها از شنيدن آنها تنفر دارد و سينه ها تنگي مي كند، احاديثي را در آن باره نقل مي كنند كه به خاطر سنگيني بيان نه مي توانيم به آنها اعتراف كنيم و نه مي توانيم آنها را رد كنيم و نه به دليل آن كه به پدران شما نسبت مي دهند، مي شود انكار كرد، ناگزيريم نسبت به آنها متوقف باشيم زيرا آنها سخنان ايشان را تأويل مي كنند و مي گويند: معناي سخن خداي عزوجل (ان الصلواة تنهي عن الفحشاء و المنكر) [1] - به راستي كه نماز از ناشايستها و بديها باز مي دارد - و اين سخن خدا (و اقيموا الصلواة و آتوا الزكاة) [2] - نماز بخوانيد و زكات را بپردازيد - معناي نماز مردي است، نه ركوع است نه سجود و همچنين معناي زكات همان مرد است نه چند درهم و نه پرداخت مال و چيزهاي ديگر، واجبات و سنتها و گناهان را توجيه و تأويل مي كنند و تا اين حدي كه گفتم آنها را تغيير مي دهند، اگر صلاح بدانيد بر دوستانتان منت بگذاريد به خاطر سلامتي و نجات ايشان از اين سخناني كه باعث تباهي و هلاكت ايشان است (پاسخ مرحمت كنيد)، و از جمله كساني كه مدعي دوستي با شما هستند و مردم را به اطاعت خود دعوت مي كنند؛ علي بن حسكه و قاسم يقطيني است، شما درباره ي قبول سخن همه ي آنها چه مي فرماييد...»

امام عليه السلام در پاسخ نامه چنين نوشت:

«اين دين و آيين ما نيست از آن دوري كن -.» [3] .



[ صفحه 471]



امام عليه السلام، به بدترين وضع گرفتار اين گمراهان شده بود كه به خداوند كافر بودند و آيات او را انكار مي كردند و به مسخره مي گرفتند.


پاورقي

[1] سوره ي عنكبوت / 45.

[2] سوره ي بقره / 110.

[3] رجال كشي.