بازگشت

غلات


«غلات»، انسان هايي تندرو، افراطي و بي منطق بودند كه درباره امامت، مبالغه بيش از اندازه نموده و امام را تا سر حد الوهيت و پرستش بالا مي بردند و با بهره گيري از عقايد انحرافي خويش، بسياري از واجبات الهي را حرام و بسياري از گناهان كبيره را بر خود حلال شمرده بودند.

گاه خود را از سوي امام، كه خدا قلمداد شده بود، پيامبر معرفي كرده و بسياري از موجبات بدنامي شيعه را در عصر گسترش فرهنگ ها فراهم مي آوردند. آنان سعي داشتند تا وجوهاتي را كه مردم ساده و بي آلايش به امام مي پرداختند، به چنگ آورند و با تشريع بدعت هاي مختلف در دين، به اميال نفساني خود رنگ شرعي و ديني بدهند اما امام به سختي با آنان مبارزه كرده، آنان را طرد مي كرد.

سران اين فرقه عبارت بودند از: «علي بن حسكه قمي»؛ «فارس بن حاتم»؛ «حسن بن محمد مشهور به ابن بابا قمي»؛ «قاسم يقطيني يا قاسم بن يقطين» و «محمد بن نصير نميري يا فهري». [1] كه هر كدام از اين افراد، به گونه اي در تشريعات اين گروه سهيم بودند. به عنوان نمونه علي بن حسكه قمي، امام هادي عليه السلام را پروردگار جهانيان مي دانست و خود را از سوي ايشان پيامبر هدايت انسانها معرفي كرده بود. او تمامي واجبات و فروع ديني، مانند زكات، حج، روزه و... را به شدت زير سؤال برد. محمد بن نصير نميري، بر بدعت هاي علي بن حسكه، جواز ازدواج با محارم (مادر، خواهر، دختر)، حلّيت لواط و اعتقاد به تناسخ [2] را افزود. [3] .

امام با موضعي صريح و جدي، ضمن برائت و دوري جستن از آنان، حتي دستور قتل يكي از آنان را صادر كرد. ايشان براي نماياندن چهره كريه آنان، در پاسخ شيعياني كه از عقايد منحرف علي بن حسكه پرسيده بودند، چنين نگاشت:

«ابن حسكه ـ كه نفرين خدا بر او باد ـ دروغ گويي بيش نيست و من او را در شمار دوستان و شيعيان خود نمي پندارم. خدا او را لعنت كند. به خدا سوگند، پروردگار جهانيان، محمد صلي اللّه عليه و آله و سلّم و پيامبران پيشين او را مگر به آيين يكتا پرستي و دستور به بر پا داشتن نماز و پرداخت زكات و انجام حج و دوستي و ولايت بر خلق نفرستاد. او نيز مردم را جز به سوي پرستش خداوند دعوت نكرده است. ما جانشينان پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم و بندگان خدا هستيم كه هرگز به او شرك نخواهيم ورزيد. اگر اطاعتش كنيم، رحمت او شامل حالمان شده و اگر از فرمان او سرپيچي كنيم، گرفتار عذاب دردناك او خواهيم شد. ما نمي توانيم براي خدا نشانه اي بياوريم، ولي خدا براي ما و همه آفريدگانش، نشانه و دليل فرو فرستاده است. من از كسي كه چنين سخناني مي گويد، بيزاري مي جويم و از چنين گفته هايي به خدا پناه مي برم. شما نيز از آنان برائت و بيزاري جوييد و آنان را در فشار قرار دهيد.»

در ادامه، امام، دستور قتل آنان را صادر مي كند. [4] گفتني است امام به قتل فارس بن حاتم كه از سران غلات بود نيز فرمان داد. [5] كه به محض صدور اين فرمان يكي از شيعيان امام، او را از صحنه روزگار محو و دل امام را شاد كرد.


پاورقي

[1] باقر شريف قرشي، حياة الامام علي الهادي عليه السلام، بيروت، دار الاضواء، چاپ اول، 1408 ق، ص 468.

[2] حلول ارواح مردگان در كالبدي غير از بدن مادي خود فرد.

[3] حياة الامام علي الهادي عليه السلام، ص 469؛ ابا جعفر محمد بن حسن الطوسي، رجال كشي، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 ش، ص 520.

[4] محمد بن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا، ج 18، ص 555.

[5] رجال كشي، ص 518.