بازگشت

مجسميه


اين گروه مي پنداشتند خداوند جسم است. آنان برداشت هايي بسيار سطحي و ابتدايي از دين داشتند و از درك مجرّدات و چيزهايي كه از سيطره جسم و ماده خارج است، بسيار ناتوان بودند. از اين رو، همواره بسياري از حقايق هستي را كه خارج از دايره ماده بود، انكار مي كردند يا آن را تا عالم مادّه پايين مي كشيدند. كم كم آنها و انديشه هاي بدوي و يكسويه شان در بين شيعيان رسوخ كرد و عقايد آنان را نيز تحت تأثير سطحي نگري و كوته بيني خود قرار داد. خبر به امام هادي عليه السلام رسيد و شيعيان از امام كسب تكليف كردند. «ابراهيم بن همداني» در نامه اي، عقايد منحرف آنان را به عرض امام رساند و از ايشان راهنمايي خواست. او به امام نوشت كه در بين شيعيان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام افرادي پيدا شده اند كه تحت تأثير اين عقايد پوچ قرار گرفته اند و مي پندارند كه خداوند جسم است. امام در پاسخ او براي روشن شدن پيام مكتب ناب اهل بيت عليهم السلام در اين زمينه نگاشت: «پاك و منزه است آن خدايي كه هيچ حد و مرزي ندارد! هرگز اين گونه توصيف نمي شود، هيچ مثل و مانندي ندارد و او شنواي داناست». [1] .


پاورقي

[1] شيخ صدوق، التوحيد، تهران، مكتبة الصدوق، 1378 ه. ق، باب تجسيم و صورة، ص 100.