بازگشت

همسويي با حجت الهي


گام دوم پس از شناخت حجت، كوشش براي انطباق افكار و عقايد، سلوك و رفتار، مواضع و جهت گيري ها و عمل به احكام شرع، با رهنمود ها و اوامر و نواهي حجت خداست و تنها در اين صورت است كه ذمّه انسان مكلّف بري مي شود و در مقام احتجاج الهي در روز داوري، مسلمان متعهد داراي دليل محكمه پسند و حجت مقبول خواهد بود؛ چون عمل بر طبق حجت كرده است.

خاندان عصمت و طهارت و ائمه اطهار، حجت هاي الهي اند. در اذان هايمان هم شهادت مي دهيم كه اميرمؤمنان و ائمه معصومين «حجج الله» هستند. اگر به حجيت آنان باور داريم، بايد در عمل آن را اثبات كنيم، معتقدات و معارفمان را از آنان بگيريم، در فقه و عمل ديني به نظر آنان عمل كنيم و در قيام و قعود و جنگ و صلح و تولاّ و تبرّا مواضعمان با مواضع و سيره آنان منطبق باشد، نه تندتر و نه كندتر، بلكه همراه و همگام.

اين كه در وصف ويژگي ائمه آمد، است:«المتقدّمُ لهم مارِقٌ، و المتأخّر عنهم زاهِقٌ و اَللازم لَهُم لاحِقٌ»، [1] بيانگر ضرورت همسويي و همراهي و همگامي با اين حجج الهي است. كسي كه از آنان جلو بيفتد، از دين بيرون مي رود. كسي كه از آنان عقب بماند، به گمراهي كشيده مي شود. كسي كه ملازم و همراه و پاي به پاي آنان باشد و ره بسپارد، به مقصد مي رسد. آنان امام و جلودارند و بايد همپاي آنان رفت.

شيعيان آگاه، از زمان حضرت امير(ع) تا عصر حجت ثاني عشر، پيوسته مراقب بودند تا گامي از امامانشان عقب نمانند و جلو نيفتند و در هر مسئله نظر آنان را بشناسند و منطبق با ديدگاه آنان عمل كنند. انبوهي از روايات كه متضمّن مكاتبات راويان شيعيان با امامان و درخواست راي و نظر و استفسار از تكليف و وظيفه اي است كه آنان بيان مي كنند، در همين جهت بوده است. رهنمود خود ائمّه نيز همين بوده و روايات فراواني كه در مورد جايگاه حجت هاي الهي و ضرورت شناخت حجّت و تبعيت از حجّت و خالي نبودن زمين از حجّت و... نقل شده است، خط شيعه را در لزوم همسويي با حجت معصوم الهي ترسيم مي كند و يك بخش مهّم از كتاب شريف اصول كافي «كتاب الحجة» است كه اين روايات را گرد آورده است و از عميق ترين مباحث كلامي درباره امامت سرشار است.


پاورقي

[1] مفاتيح الجنان، صلوات شعبانيه (اعمال ماه شعبان).