بازگشت

عرضه خود بر حجت خدا


وقتي چيزي از سوي خدا و دين، معيار و شاخص شد، مسلمان بايد براي موزون ساختن خويش، به «ميزان» مراجعه كند و خود را با معيار هاي حق بسنجد و به هر اندازه كه منطبق با آن بود، خود را در «صراط» ببيند و هر چه از خط ميزان و معيار فاصله داشت، خود را در «بيراهه» ببيند و بكوشد تا در اسرع وقت به «راه» برسد.

ميزان و فارق بين حق و باطل، آنان اند و پيشواياني اند كه اقتداي به آنان ضرورت دارد. اين مضمون كلام نبوي است كه فرمود: «اهلُ بيتي يفَرِّقونَ بين الحقِّ و الباطلِ و هُم الأئمة الّذين يقتَدي بهم» [1] ، و اين همان مفهوم ميزان بودن امام معصوم است.

همچنان كه قرآن معيار است و براي تشخيص درستي يا نادرستي احاديث منقول از اهل بيت، بايد آن ها را به كتاب خدا عرضه كرد و هر چه موافق قرآن بود، پذيرفت و آنچه با قرآن مخالف بود، كنار گذاشت، در تشخيص صلاح و فساد و درست و نادرست حرف ها و نظر هاي ديگران نيز بايد آن را به سخنان قطعي الصّدور معصومين عرضه كرد تا ميزان حق و ناحق آن روشن گردد. اينكه از اميرمؤمنان هم كه در زيارت نامه ها با عنوان «ميزان الاعمال» ياد شده، اشاره به اين جهت است، و در تفسير آيه ي فرستادن آهن و ميزان كه در سوره «حديد» آمده، ميزان به امام و حجّت تفسير شده است.


پاورقي

[1] اثبات الهداة، ج1، ص94.