بازگشت

امام هادي و آثار فقهي


هرگاه فقه شيعه در مجامع علمي و جهاني مجال طرح يافته،جلوه هايي به ياد ماندني و زيبا پديد آورده است. اين برخاسته از همان منطق مستحكم و استدلالهاي عميق مبتني بر وحي است كه ازرسول گرامي اسلام به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام رسيد. درزمان معاصر نيز ديديم كه مفتي مصر«شيخ شلتوت » پس از مقايسه فقه مذاهب چهارگانه با فقه جعفري چنين گفت:«واني لا انسي حينما كنت اشتغل بتدريس فقه المذاهب الاسلاميه و حينما كنت تجول الاراء في ذهني كانت آراء علماء الشيعه فقط تجلب نظري و ربما كنت ارجح نظرهم لما فيه من قوه الاستدلال و المنطق الصحيح.»

فراموش نمي كنم هنگامي كه به تدريس فقه مذاهب اسلامي اشتغال داشتم، در اين ميان فقط آراي علماي شيعه نظرم را جلب مي كرد وچه بسا نظر آنان را به خاطر اينكه از استدلال قوي و منطق صحيح برخوردار بود، ترجيح مي دادم.

اين منطق در گفتار فقهي حضرت هادي (ع) بسيار به چشم مي خورد؛ براي مثال زماني فردي مسيحي با زني مسلمان زنا كرد و حريم عفت اسلامي را خدشه دار ساخت. او را نزد متوكل آوردند. يحيي ابن اكثم گفت: اسلام آوردن او، كفر و عملش را از ميان برده، در نتيجه حدي بر او جاري نمي شود. برخي از فقها گفتند: مي بايست سه باربر او حد جاري شود. دسته اي ديگر از فقها بگونه اي ديگر فتوا دادند. متوكل ناچار با امام هادي (ع) مساله را در ميان نهاد.

امام پاسخ داد: بايد آنقدر شلاق بخورد تا بميرد.

يحيي ابن اكثم و ديگر فقها اعتراض كردند و خواستار ارائه مدرك شدند. متوكل از امام (ع) مدرك طلبيد. حضرت در جواب آيه 84 و 85سوره غافر را يادآور شد:«چون شدت قدرت و قهرما را ديدند،گفتند: ما به خداي يكتا ايمان آورديم و به همه بتهايي كه شريك خدا گرفتيم كافر شديم؛ اما ايمانشان، پس از ديدن مرگ و مشاهده عذاب ما، بر آنها سودي نبخشيد. سنت خدا در ميان بندگان چنين حكمفرما بوده است: و آنجا كافران زيانكار شده اند».

امام با اين آيه يادآوري كرد: چنان كه ايمان مشركان پس ازنزول عذاب سودمند نيست، اسلام اين مسيحي نيز حد الهي را از اوساقط نمي كند. متوكل پاسخ امام (ع) را پسنديد و دستور داد آن را اجرا كنند.

درود و سلام و صلوات خدا بر امام هادي (ع) آن هنگام كه در سال 212 هجري خورشيد وجودش تجلي كرد و آن زمان كه با عزمي آهنين ورنج غربت و تبعيد را برگزيد و پس از 33 سال دوران شكوهمند امامت، در سال 254 هجري به شهادت رسيد.