بازگشت

عوامل عدم قيام توسط امام هادي


1. فراهم نبودن شرايط

امام به هيچ روي، اوضاع را براي برپا داشتن قيام مناسب نمي ديد.

2. حفظ مصالح كلي و دراز مدت جامعه اسلامي

برجسته ترين اهداف سياسي پيشوايان اسلام در ادوار مختلف، حفظ جامعه اسلامي از خطر نابودي و نيز روشن نگه داشتن چراغ اسلام در كوران حوادث بوده است. آنان از رويارويي با ستم پيشگان و ضديت با دستگاه ستمگر كوچك ترين هراسي نداشتند، ولي با درايت و تيزبيني، به شكل دادن مبارزات بر اساس شرايط حاكم و در نظر داشتن كامل اوضاع مي پرداختند. نبود درك و آگاهي لازم براي جان فشاني در حفظ اسلام و ارزشها، از يك سو و نيز نبود شرايط لازم براي پذيرش بي چون و چراي رهبري امامان در تمامي شئون زندگي و مظاهر آن از سوي ديگر، امامان را در تنگنايي دشوار قرار مي داد و موجب مي شد كه آنها نتوانند آن گونه كه مي خواهند به مبارزات شكل دهند. اگر چه شيعيان بسياري اطراف امام هادي (عليه السلام) را گرفته بودند، ولي نسبت آنها به توده مردم، ناچيز و اندك بود. فضاي عمومي جامعه را انسانهايي رفاه طلب و بي تفاوت نسبت به سرنوشت سياسي تشكيل مي داد و امام نمي توانست از بنيه مردمي، آنگونه كه مي خواست، بهره برداري كند.

انديشه ي جامعه را رعايت مصالح شخصي و رويكرد به زندگي مادي رقم زده و همين سبب شده بود كه همراه با حكمرانان فاسق، خود آنان نيز به بي بندوباري روي آورند. چنين مردمي به محض همسو نبودن جرياني ـ كه اميال و خواسته هاي آنان را به خطر مي انداخت ـ در برابر آن جريان موضع گيري مي كردند و اگر جرياني حق محور بود، مقابل آن هم مي ايستادند.

به يقين، اگر امام هادي (عليه السلام) به برپايي چنين حركتي اقدام مي كرد، با مخالفت توده ي مردم مواجه مي شد. بر اين اساس، ايشان چون نياكان وارسته ي خود، امام علي (عليه السلام) و امام مجتبي (عليه السلام)، صلاح امت را در صبر و سكوت يافت و به قيام دست نزد.

3. تلاش براي پي ريزي جامعه اي بيدار

از ديگر اهداف مهم و اساسي سكوت امام، تلاش براي پي ريزي جامعه اي بيدار و آگاه بود كه در پرتو ايمان، به عنوان زمينه اي براي تحقق آرمانهاي ارزشمند خلافت اسلامي و حكومت خاندان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ عملي مي شد. امام با پي گيري سياست مبارزه ي منفي با حكام ستمگر و توجه به رشد و بالندگي امت اسلامي، به توده ي مردم مهلت داد تا در اين مدت، به بلوغ سياسي لازم برسند و آرمانهاي اسلامي و اعتقادي خود را فداي لذتهاي زودگذر دنيايي نكنند و دريابند كه سازشگري با ستم، آتشي بر خواهد افروخت كه به زودي دامان همه ي آنها را خواهد گرفت. در آن صورت، عرصه را چنان بر آنان تنگ خواهد كرد كه خود دست به اقدام اصلاح گرانه اي بزنند و براي رهايي از زير سلطه ي حاكميتي كه باني فساد و تباهي در جامعه است، برخيزند؛ فساد و هلاكتي كه روزي گريبان گير آنان خواهد شد.

در چنين شرايطي، موضع گيري صريح امام در برابر حاكميت نه تنها اهداف ياد شده را تضمين نمي كرد، بلكه به ناتواني و فروپاشي جبهه ي حق مي انجاميد. بنابراين، امام در اين مدت مبارزه ي خود را در قالب غيرمسلحانه شكل داد.