بازگشت

حل مشكلات


متوكل خليفه خودخواه و مستبد عباسي در اثر دملي كه روي بدن او پديد آمده بود، در بستر مرگ افتاده بود. هيچ يك از پزشكان به خود جرأت نمي داد تا براي جراحي كاردي تيز به بدن او بزند. مادرش چاره ي كار را در آن ديد كه نذر كند. او نذر كرد كه در صورت بهبودي فرزندش، مقدار فراواني از اموال خويش را به امام هادي عليه السلام برساند.

فتح بن خاقان (وزير دربار خلافت) به متوكل پيشنهاد كرد كه اگر كسي را به نزد امام عليه السلام بفرستي و از او راه درمان اين بيماري را بخواهي، شايد او دارويي بشناسد كه با استفاده از آن، شفا يابي. متوكل گفت: كسي را نزد او بفرستيد. پيك متوكل نزد امام رفت و چنين پيغام آورد كه: پشكل گوسفندي را كه زير پا ماليده شده با گلاب بخيسانيد و بر روي دمل بگذاريد كه به اذن خدا سودبخش است. برخي از كساني كه در محضر متوكل حاضر بودند، از شنيدن اين سخن به خنده افتادند. اما فتح بن خاقان به آن ها گفت: چه عيبي دارد كه سخن او را نيز تجربه كنيم؟ به خدا سوگند! من اميدوارم به آن چه او گفته خليفه از اين بيماري بهبود يابد. از اين رو مقداري پشكل آورده در گلاب خيساندند و بر روي دمل نهادند. سر دمل باز شد و هر چه در آن بود بيرون آمد. مادر متوكل از بهبودي فرزند خويش بسيار خوشحال شد و ده هزار دينار مختوم به مهر خويش براي آن حضرت فرستاد و متوكل از مرگ نجات يافت. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 50، ص 198.