بازگشت

دانش سرشار


يحيي بن هرثمه مي گويد: «در يكي از روزهاي بهاري كه آسمان صاف بود و خورشيد مي درخشيد، امام هادي عليه السلام با پوشيدن لباس باراني از خانه بيرون آمد، من و همراهان از كار او تعجب كرديم. چون به ميان صحرا رسيديم، ابري پرباران ظاهر شد و باراني سخت باريدن گرفت، در آن حال هيچ كس جز امام هادي عليه السلام از باران و عواقب آن در امان نماند. آن حضرت به من رو كرده و فرمود: من مي دانم كه تو از آنچه كه از من ديدي بسيار تعجب كردي و گمان كردي كه من درباره ي باران چيزي مي دانستم كه تو نمي دانستي، ولي آن گونه نيست كه تو گمان كردي (براساس علم امامت نيست)، بلكه من در صحرا زيسته ام و بادهاي باران آور را مي شناسم. امروز صبح بادي وزيد، من بوي باران را از آن استشمام كردم، از اين رو براي آن آماده شدم.» [1] .

بدين وسيله بسياري از مردم و كارگزاران حكومت به سوي دانش بي پايان حضرتش راهنمايي شدند. آن حضرت مي كوشيد تا به اين وسيله در عصر خفقان خلفاي عباسي از موقعيت مثبتي كه در جهت مصلحت دعوت الهي براي او فراهم آمده بود بهره برداري كند. و اين كار البته با حكمت و استقامت و بردباري در راه خدا امكان پذير مي شد.


پاورقي

[1] انوار البهيه، ص 288 و 289.