بازگشت

پرتوي از سيره و سيماي امام علي النقي


حضرت امام علي النقي، ملقب به هادي، فرزند امام جواد عليه السلام در 15 ذي حجه يا شوال سال 212 يا 214 هجري در مدينه به دنيا آمد. مادرش از مردم مغرب معروف به «سمانه ي مغربيه» بوده است. امام هادي عليه السلام در حين شهادت پدر بزرگوارش شش سال و پنج ماه داشتند و در مدينه بودند. سال هاي امامت آن حضرت مصادف بوده با قسمتي از خلافت معتصم و تمام خلافت متوكل و منتصر و مستعين، و در زمان خلافت المعتز بالله به شهادت رسيدند، و اينكه بعضي سال شهادت آن حضرت را در زمان خلافت المعتمد نوشته اند اشتباه است، زيرا در سرتاسر سال 254 قمري كه سال شهادت آن حضرت است المعتز بالله خلافت داشته است نه المعتمد. [1] .

ابن شهرآشوب در مناقب روايت كرده است كه آن حضرت پاكدل ترين و راستگوترين خلق بود. از نزديك جذاب ترين و ظريف ترين افراد، و از دور كامل ترين خلق به چشم مي آمد. وقتي خاموش بود با هيبت و وقار جلوه مي كرد و در كلامش زيبايي و ملاحت موج



[ صفحه 286]



مي زد. مانند پدران بزرگوارش در رفتار و مناظرات خود ثابت نمود كه عالم ترين، خردمندترين، بردبارترين و كريم ترين مردم زمان خويش است. [2]

امام هادي پس از شهادت پدر بزرگوارش در محيط پر از خفقان و وحشتي كه متوكل عباسي به وجود آورده بود به سختي مي زيست. خليفه ي غاصب با حمله به ياران امام عليه السلام و ويران ساختن قبر حضرت امام حسين عليه السلام، شيعيان را بيش از پيش، دچار رعب و وحشت كرد و امام را از آنان دور ساخت و دستور داد تا آن بزرگوار را به سامرا آوردند. متوكل به وسيله ي يحيي بن هرثمه، يكي از فرماندهان ارتش خود، نامه اي براي امام فرستاد و سپاهي را با يحيي همراه كرد تا به مدينه روند و خانه ي امام هادي را بازرسي كنند، بلكه مدركي بجويند تا آن حضرت را محكوم به توطئه و اقدام عليه دولت كند. هرثمه گويد: سراي امام را بازرسي كردم و در آن جز قرآن و دعا و كتب علمي چيزي نيافتم.

هدف متوكل از احضار امام عليه السلام به سامرا نزد خود و يارانش، محو كردن او در حاشيه ي دربار خلافت بود تا آن حضرت را زير نظر گيرد. امام عليه السلام توجه داشت كه سياست ستمگرانه ي آنان به او، روز به روز، تندتر و بيشتر مي شود، تا جايي كه متوكل در پايان حكومت خود، به علت سعايت ها و خبرچيني ها بر ضد امام عليه السلام، او را زنداني كرد.

يحيي بن اكثم به متوكل گفت: دوست ندارم پس از پرسش هاي من از اين مرد چيزي پرسيده شود، زيرا وقتي آشكار گردد كه او دانشمند است رافضيان تقويت مي گردند.

امام عليه السلام با كوشش خستگي ناپذير و فراوان، پايگاههاي مردمي خود را تا سر حد امكان تقويت مي كرد تا در برابر مشكلات، نيرويي پايدار به دست آورد و مجهز و آماده باشد. براي امام هادي عليه السلام از راههاي پنهان و آشكار، مبالغي از بابت خمس و زكات و خراج مي رسيد كه آنها را در مصالح عمومي اسلام به مصرف مي رسانيد تا جنبش فروننشيند.



[ صفحه 287]




پاورقي

[1] دايرة المعارف تشيع، ج 2، ص 370.

[2] همان.