بازگشت

موضع امام هادي درباره ي غاليان


تمامي ائمه عليه السلام و شيعيان آنها، برخوردي روشن و در عين حال قاطع با افراط و تفريطها داشته و از كساني كه درباره ي اهل بيت غلو مي كرده و آنها را به مقام خدايي مي رساندند، به شدت بيزاري مي جستند. امام هادي فرموده است: كفر بر چهار بنياد استوار يافته است: فسق، غلو، شك و شبهه.

ائمه عليهم السلام همواره پافشاري داشتند كه هيچ گونه رابطه و پيوند ميان ايشان و سران غلات وجود ندارد و اعلام مي داشتند كه اين سران، بر ايشان دروغ مي بندند. غاليان، احاديث را خود وضع مي كردند و آنها را در ميان گفته هاي امامان وارد مي كردند. جعل حديث و نسبت دادن آن به ائمه، از يك سو باعث فراهم آمدن ياران و پيرواني براي آنها



[ صفحه 288]



مي شد و از سوي ديگر كمكشان مي كرد تا در ويران كردن شرع و مشوه كردن آن موفق تر باشند و همين ويژگي در تبليغات غاليان، از همه نمايان تر بود. براي همين بود كه ائمه عليهم السلام همواره سعي مي كردند اين جنبه ها را افشا كرده و نظر خود را درباره ي اهل غلو پخش كنند و روايات خويش را بشناسانند.

بر اثر برخورد حضرت امام صادق عليه السلام با غاليان، مدتي فعاليت آنها فروكش كرد، ولي آنان در زمان امام هادي عليه السلام دوباره پا گرفتند. به نظر مي رسد كه آنان، محيط را در دوره ي امام هادي براي از سرگيري و علني ساختن تلاشهاي خود مناسب ديدند و اين دعوت آنها، در ميان دشمنان اسلام با استقبال رو به رو شد.

از جمله ي غاليان حسن بن محمد معروف به ابن بابا و محمد بن نصير و فارس بن حاتم قزويني است كه امام هادي آنها را لعنت كرد و ياران خود و مسلمانان را از توطئه ها و نيرنگ هايشان برحذر داشت. محمد بن نصير قائل به تناسخ و غلو درباره ي آن حضرت گرديد و خود به عنوان فرستاده ي او، حرام ها را حلال مي نمود! امام هادي عليه السلام نيز طي نوشته اي به ياران خود، مسلمانان را از وي برحذر داشتند.

آن حضرت پس از شهادت پدر، بيش از بيست سال در مدينه باقي ماند. مردم به او علاقه ي فراوان نشان مي دادند و به دورش گرد مي آمدند و علما و دانش طلبان در محضر ايشان جمع مي شدند. بريحه ي عباسي يكي از ياران متوكل به او نوشت: اگر مي خواهي حرمين را از دست ندهي، علي بن محمد (امام هادي) را از آنجا بيرون كن، چرا كه او مردم را به خود فرا مي خواند و خلق بسياري از او پيروي مي كنند.

مسعودي در مروج الذهب مي نويسد: گروهي از درباريان متوكل به سعايت امام هادي عليه السلام نزد متوكل پرداخته و به او گفتند كه در خانه اش اموال و سلاح و نامه هايي از شيعيان اوست كه وي را به قيام دعوت كرده اند و او نيز در تدارك اين كار است. متوكل نيز عده اي ترك و غير ترك را به سراغ حضرت فرستاد كه در دل شب به خانه اش يورش بردند، او را تنها در خانه يافتند، قبايي بافته از موي بز بر تن داشت و در خانه اش چيزي از اثاث و فرش يافت نمي شد، ملافه اي پشمي بر سر داشت و آيات قرآني مربوط به وعد و



[ صفحه 289]



وعيد الهي را زير لب تلاوت مي كرد. حضرت را به همان سان كه ديده بودند نزد متوكل بردند و او در حالي به حضور متوكل رسيد كه خليفه مشغول ميگساري بود و جام مي به دست داشت. وقتي متوكل حضرت را ديد گرامي اش داشت و كنار خود نشاند. در خانه امام هادي عليه السلام چيزي از آنچه به او گفته بودند يافت نشده بود و هيچ بهانه اي هم نمي شد از امام گرفت. متوكل جامي را كه در دست داشت به حضرت داد! حضرت فرمود: اي اميرالمؤمنين! تو را به خدا! گوشت و خون من هرگز با مي آلوده نشده است، مرا از آن معاف دار. متوكل ايشان را معاف داشت. آنگاه گفت: برايم شعر بخوان. حضرت فرمود: اني قليل الرواية للشعر؛ من چندان گوينده ي شعر نيستم. متوكل گفت: چاره اي جز اين نيست. حضرت چون چنين ديد اين اشعار را كه مشتمل بر ناپايداري دنيا، مرگ سلاطين و ذلت آنان در عالم برزخ است، در آن مجلس خواندند:



1- باتوا علي قلل الأجبال تحرسهم

غلب الرجال فلم تنفعهم القلل



2- و استنزلوا بعد عز من معاقلهم

و اسكنوا حفرا يا بئسما نزلوا



3- ناداهم صارخ من بعد دفنهم

أين الأساور و التيجان و الحلل



4- أين الوجوه التي كانت منعمة

من دونها تضرب الأستار و الكلل



5- فأفصح القبر عنهم حين سائلهم

تلك الوجوه عليها الدود تنتقل



6- قد طال ما أكلوا دهرا و قد شربوا

و أصبحوا اليوم بعد الأكل قد أكلوا [1] .



ترجمه ي اين اشعار چنين است:

1- بر قله هاي كوهسار شب را به روز آوردند و مردان نيرومند از آنان پاسداري كردند، ولي قله ها سودي به آنان نرساندند.

2- پس از عزت، از جايگاههاي امن پايين كشيده شدند، و در گودالهاي گور جايشان دادند، وه! چه منزلگاه ناپسندي!



[ صفحه 290]



3- پس از آن كه به خاك سپرده شدند، فريادگري فرياد برآورد: كجاست آن دستبندها و تاجها و لباس هاي فاخر؟!

4- كجاست آن چهره هاي به ناز و نعمت پرورده، كه به احترامشان پرده ها و روپوش ها مي آويختند؟!

5- گور، به جاي ايشان پاسخ داد: بر آن چهره ها، هم اكنون كرمها راه مي روند!

6- روزگاري دراز، خوردند و نوشيدند! ولي اكنون خود، طعمه ي [جانوران قبر] شده اند!

تأثير كلام امام عليه السلام چندان بود كه متوكل به سختي گريست، چندان كه ريشش خيس شد و ديگر مجلسيان نيز گريستند! متوكل دستور داد بساط شراب را جمع كنند و امام را با احترام به منزل بازگردانند.

اين گونه برخوردها نمونه اي از صدها نوع آزاري است كه خليفه ي غاصب عباسي درباره ي امام هادي عليه السلام روا مي داشت.

از آن حضرت فرزنداني چون امام حسن عسكري عليه السلام و حسين و محمد و جعفر و دختري به نام عايشه بر جاي ماند.

سخنان گهربار حضرت هادي عليه السلام مشتمل بر نكات تربيتي فراوان است. از ميان آن كلمات نوراني، چهل حديث را برگزيدم كه، هر كدام در موضوع خود، مي تواند راهگشاي مشكلات و درسي حيات بخش براي انسانهاي هدفدار و كمال جو باشد. اميد است كه اين مجموعه، مورد استفاده ي شيفتگان مكتب حضرتش قرار گيرد.



[ صفحه 291]




پاورقي

[1] احقاق الحق، ج 12، ص 454. و نيز منتهي الآمال، ج 2، ص 676؛ ديوان امام علي، ص 430 - 424، با ترجمه دكتر ابوالقاسم امامي.