بازگشت

دوران ولادت و كودكي امام هادي


نام مبارك آن حضرت، علي و كنيه ي مشهور ايشان، ابوالحسن الثالث (ابوالحسن سوم) و القاب مشهور آن بزرگوار، نقي و هادي است. امام هادي (عليه السلام) چهل سال عمر كرد. در دوم رجب المرجب سال 214 هجري متولد شد و سال 254 سوم رجب المرجب به دست معتز عباسي مسموم و شهيد گرديد. مدت امامت آن حضرت 33 سال است. هفت ساله بود كه حضرت جواد از دنيا رفت و امامت به ايشان منتقل شد.

سيزده سال در مدينه بود كه به دستور متوكل عباسي وي را به زور به بغداد بردند و بيست سال در زير فشار و شكنجه در بغداد بود و خيلي از اوقات را در زندان به سر مي برد.



[ صفحه 9]



بالاخره، بيست سال با ظلم بني عباس زندگي كرد. امام هادي (عليه السلام) در منطقه اي در حوالي مدينه كه نامش «صريا» بود به دنيا آمد و نام مادر ايشان سمانه بود مادر امام هادي (عليه السلام) اكثر روزهاي سال را روزه ي سنتي مي گرفتند و از نظر تقوا مثل و مانند نداشت و كنيه ي مادر امام هادي (عليه السلام) ام الفضل بوده؛ چون آن حضرت (امام هادي (عليه السلام)) و فرزندش، امام حسن عسگري (عليه السلام) در سامره زندگي مي كردند در محله اي كه عسكر نام داشت از اين جهت اين دو بزرگوار را نسبت به آن مكان عسگري مي گفتند. امام هادي (عليه السلام) قدي متوسط، صورتي سفيد، چشم هايي نوراني، ابروهايي پرپشت و چهره ي دلربايي داشت [1] .

حضرت هادي (عليه السلام) با كسي زندگي كرد كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) در «نهج البلاغه» او را بدترين خلفاي بني عباس شمرده است. حضرت هادي (عليه السلام) با كسي بود كه نه فقط حضرت را به زندان انداخت و در مقابلش قبر مي كند و در زندان تاريك او را نگاه مي داشت؛ بلكه آب به قبر ابي عبدالله الحسين (عليه السلام)



[ صفحه 10]



بست و قبر امام حسين (عليه السلام) را خراب كرد. هر كس كه به زيارت امام حسين (عليه السلام) مي رفت دست او را قطع مي كرد. متوكل عباسي يكي از بدترين خلفاي بني عباس بود.

حضرت هادي (عليه السلام) كارهاي او را مي ديد؛ ولي جز صبر، چاره اي نداشت. متوكل بارها دستور داد كه نصف شب به خانه ي حضرت هادي (عليه السلام) بريزند و آنچه در خانه است، ببرند. در يكي از همين شب ها به خانه ي امام هادي (عليه السلام) ريختند و يك كيسه ي پول كه مهر مادر متوكل روي آن زده شده بود، پيدا كردند. بعد معلوم شد كه متوكل مريض بوده و مادرش آن كيسه ي پول را نذر امام هادي (عليه السلام) كرده است [2] .

راوي مي گويد: حضرت هادي (عليه السلام) را ديدم كه در هواي گرم پياده مي رود. به ايشان گفتم: نبايد شما را مجبور به اين كار بكنند حضرت فرمودند: «اينها قصدشان از اين كار مخفي شدن من است؛ ولي نمي دانند كه من نمي روم و از قوم صالح كمتر نيستم.» راوي مي گويد: اين جمله را نزد بزرگي گفتم. او گفت: متوكل بيشتر از سه روز زنده نيست.



[ صفحه 11]



زيرا خداوند در مورد قوم صالح مي فرمايد: «چون شتر را دنبال كردند بيش از سه روز زندگي نكردند.» سه روز تمام نشده بود كه خليفه ي عباسي پسر متوكل با چند نفر از غلامان خود وارد جلسه ي متوكل شدند و فتح به خاقان را با متوكل پاره پاره كردند.



[ صفحه 12]




پاورقي

[1] منتهي الآمال.

[2] زندگاني چهارده معصوم.