بازگشت

فردا به قتل خواهد رسيد


قطب راوندي رحمه الله اين گونه روايت مي كند:

ابن اورمه گويد: در زمان متوكل به سامرا رفتم، شنيدم كه متوكل لعين حضرت امام هادي عليه السلام را در خانه سعيد حاجب، محبوس كرده است.

براي استعلام احوال آن حضرت به خانه سعيد رفتم، چون نظرش بر من افتاد گفت: آيا مي خواهي خداي خود را ببيني؟

گفتم: منزه است خدا از آن كه ديده ها او را دريابد.

گفت: آن كسي را مي گويم كه شما امام مي دانيد.

گفتم: مي خواهم.

گفت: به من امر به كشتن او كرده اند و فردا او را به قتل خواهم رسانيد.

آن گاه رخصت داد كه به خدمت آن حضرت رفتم، چون داخل شدم ديدم كه آن امام معصوم در حجره نشسته است و پيش روي او قبري مي كنند. چون سلام كردم و جواب شنيدم و آن قبر را مشاهده كردم بي تاب شدم و گريستم.



[ صفحه 62]



حضرت فرمود: سبب گريه تو چيست؟

گفتم: چگونه نگريم و تو را بر اين حال مي بينم و براي تو قبر حفر مي نمايند؟!

حضرت فرمود: گريه مكن، ايشان نخواهند توانست تا دو روز ديگر خون متوكل و حاجب هر دو ريخته خواهد شد و چنان شد كه حضرت فرمود.