بازگشت

نگرشي بر روايت


آنچه در اين روايت آمده است، حقايقي به نظر مي رسد كه از آفت هستي سوز غلو و خرافه به دور است؛ چرا كه حضرت مهدي عليه السلام نخستين كودكي نيست كه لحظاتي پيش از ولادت و پس از آن، لب به سخن مي گشايد.

بلكه در قرآن شريف اين واقعيت به صراحت آمده است كه عيسي عليه السلام در همان نخستين روز ولادت، - يا به روايت ديگري - اولين ساعت تولد، لب به سخن گشود و به يكتايي خدا گواهي داد و رسالت خويش را اعلان نمود و با صداي رسا تعاليم و دستوراتي را كه خداي جهان آفرين بدو آموخته بود، همه را به گوش ها رسانيد.

برخي از مفسران در تفسير دو آيه 24 تا 26 سوره ي مريم بر اين باورند كه اين آيات سخنان عيسي عليه السلام است كه پس از چشم گشودن به اين جهان، خطاب به مادرش حضرت مريم، بيان كرده است نه نداي فرشته:

(فناداها من تحتها أن لا تحزني قد جعل ربك تحتك سريا و هزي اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطبا جنيا فكلي و اشربي و قري عينا فاما ترين من البشر احدا فقولي اني للرحمن صوما فلن أكلم اليوم انسيا) [1] .

پس كودك نو رسيده از پايين پايش، او را ندا داد كه اندوهگين مباش! پروردگارت زير پاي تو جوي آبي، روان ساخت (و) نخل را بجنبان تا خرماي تازه چيده شده، برايت فرود ريزد.

پس شما (اي مريم!) بخور و بياشام و شادمان باش و اگر از مردم



[ صفحه 165]



كسي را ديدي بگو: من براي خداي مهربان، روزه نذر كرده ام و امروز با هيچ انساني سخن نمي گويم.

اتفاقا انبوه روايات كه در «مجمع البيان» و «تبيان» آمده است، هماهنگ با ديدگاه فوق است.

البته در روايتي هم آمده است كه «ندا كننده، فرشته ي امين بوده است».

به هر صورت، با وجود اختلاف ديدگاه در اين مورد كه نداكننده فرشته امين بوده است، يا آن كودك نو رسيده، در اين مطلب، هيچ اختلافي نيست كه يهوديان به مريم پاك گفتند:

(كيف نكلم من كان في المهد صبيا؟)

چگونه با كودكي كه در گاهواره است سخن بگوييم؟

كه كودك به قدرت خدا لب به سخن گشود و گفت:

(اني عبدالله آتاني الكتاب و جعلني نبيا و جعلني مباركا أينما كنت و أوصاني بالصلاة و الزكاة مادمت حيا...) [2] .

(هان اي مردم!) من بنده ي خدايم. به من كتاب آسماني داده و مرا پيامبر خويش گردانيده است و هر جا كه باشم مرا بركت داده و تا زنده هستم مرا به نماز و زكات، وصيت كرده است...


پاورقي

[1] سوره ي مريم، آيه ي 26 - 24.

[2] سوره مريم، آيه 29 - 31.