مديريت هوشمندانه امام هادي(ع) در دوران التقاط


حجت الاسلام والمسلمين محمدرضا جباري، مدير گروه تاريخ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) دوره امام هادي(ع) را هم به لحاظ سياسي و هم به لحاظ فرهنگي، دوره اي حساس خواند و اظهار كرد: به لحاظ سياسي اين دوره به نحوي مصادف با ورود به عصر دوم عباسي است.

وي افزود: دوره عباسي را به لحاظ تفاوت در شرايط به چهار دوره تقسيم مي كنند: دوره نخست از شروع دولت عباسي يعني سال 132 تا 232 يعني آغاز خلافت متوكل عباسي است؛ اين دوره به نحوي دوره اقتدار، رشد، استقلال و گسترش حاكميت عباسي به لحاظ قدرت است؛ اما از عصر معتصم به بعد كم كم غلبه تركان بر دستگاه خلافت پديد مي آيد.

اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: مادر معتصم از نژاد تركان ماوراءالنهر بود و او به سبب اين علاقه، گروه كثيري از آنان را در سپاه خود جمع كرد تا آنكه سرانجام پس از فزوني تدريجي تعداد تركان، آنان مجاري امور را در دست گرفتند. در دوره معتصم و واثق، تركان چندان مشكل زا نبودند، اما از دوره متوكل، يعني دقيقاً مصادف با دوران زندگي امام هادي(ع)، قدرت آنان بيشتر مي شود.

مدير گروه تاريخ مؤسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني(ره) تصريح كرد: از سال 232 به بعد كه شروع خلافت متوكل است، تركان نقش مهمي در دستگاه خلافت دارند و امام هادي(ع) علاوه بر دستگاه خلافت، از ناحيه قدرت گرفتن تركان نيز مورد اذيت و زحمت قرار داشت و بخشي از مشكلات پيش روي ايشان، ناشي از همين حضور تركان در دستگاه خلافت بود.

وي با اشاره به وضعيت فرهنگي دوران امام هادي(ع) خاطرنشان كرد: زندگي و امامت امام هادي(ع) مقارن نيمه نخست قرن سوم هجري است و مسائل اين قرن و اين دوره، ميراث خوار و ميراث دار مسائل و مشكلات و تفرق هاي فكري و فرهنگي قرن دوم است؛ هم چنان كه مشكلات قرن دوم نيز از مسائل قرن اول، يعني مسئله منع تدوين و نقل حديث، به جاي مانده است.

حجت الاسلام جباري با اشاره به اينكه مسئله منع تدوين و نقل حديث تا اواخر قرن اول ادامه داشت و اين امر در مسائل قرن دوم و پيدايش فرق مختلف و تشتت هاي فكري و اعتقادي در ميان مسلمانان بسيار تأثيرگذار بود، ادامه داد: اين تشتت هاي فكري تا قرن سوم ادامه پيدا كرده و در كل عالم اسلامي، رفته رفته فرقه ها و گرايش هاي فكري متعددي پديد آمده اند.

* مواجهه امام هادي(ع) با ماجراي «محنة القرآن»


وي خاطرنشان كرد: عصر امام هادي(ع) با پيدايش دو جريان مهم اعتزال و اهل الحديث در عالم اهل سنت مصادف است؛ اينها باهم درگير بودند و به گونه اي درگيري آنها متوجه شيعه نيز مي شد. مسئله معروف «محنة القرآن» مربوط به اين دوره است؛ مأمون و معتصم و واثق كه گرايش به اعتزال داشتند، بحث خلق القرآن را مطرح كردند و كساني از اهل الحديث را كه قائل به قدمت قرآن بودند، شكنجه كردند تا دست از اعتقاد خود بردارند.

اين استاد حوزه ودانشگاه با تأكيد بر اين كه اگر مديريت امام هادي(ع) نبود، چه بسا شيعه نيز در اين بازي و دعواي بيهوده درمي غلطيد، گفت: نزاع اين دو گروه بر سر حادث يا قديم بودن قرآن، صرفاً نزاعي لفظي بود؛ امام(ع) قرآن را «كلام الله» دانست و در پاسخ به شيعيان با همين يك كلام، اين نزاع را حل كرد و شيعه را از ورود در اين مباحث منع كرد.

مدير گروه تاريخ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در تشريح اين مطلب گفت: مديريت و هوشمندي امام(ع) موجب شد تا شيعه در ماجراي «محنة القرآن» كمتر آسيب ببيند؛ در حالي كه بسياري از اهل حديث از جمله خود احمد بن حنبل و شاگردان و هم فكران او به خاطر جمودي كه بر روي مسئله قدمت قرآن داشتند، گرفتار شكنجه و آزار و اذيت شدند.

* امام هادي(ع) و رهبري كل عالم اسلامي


وي در بخش ديگري از سخنان خود تصريح كرد: ما نبايد امام هادي(ع) و ائمه(ع) ديگر را تنها رهبران فكري، اعتقادي و فرهنگي شيعه بدانيم؛ بلكه حضرات ايشان رهبري عالم اسلامي را نيز بر عهده داشتند و دليل اين امر آن است كه سران فكري فرق مختلف اعم از سران مذاهب فقهي (مانند مانند ابوحنيفه، مالك بن انس) يا مذاهب كلامي با ائمه(ع) ما ارتباط داشتند و در محضر ايشان رفت و آمد داشته و تتلمذ مي كردند.

حجت الاسلام جباري افزود: علاوه بر آن ائمه(ع) بدعت هاي آن زمان را نفي و احاديث پيامبر(ص) را تصحيح مي كردند و از همين روي بايد گفت كه رهبري فكري آنان ناظر بر كل عالم اسلامي بود و از طريق شاگردان شان منعكس مي شد. ائمه(ع) شاگردان خود را به ارتباط با غير شيعه تشويق مي كردند؛ هم چنان كه امام صادق(ع) به عبدالرحمن بن حجاج، ابان بن تغلب و... مي فرمود تا با اهل مدينه كه عمدتاً اهل سنت بودند همنشين باشند.

اين محقق و پژوهشگر خاطرنشان كرد: نكته مهم تر آن كه به جز عالم اسلام در عالم شيعه نيز مشكلاتي وجود داشت كه امام هادي(ع) بايد آن ها را مديريت مي كرد و با تحليل وضعيت آن دوران متوجه مي شويم كه آن حضرت چه نقش تأثيرگذاري در هدايت شيعه و رفع بحران ها داشته است.

وي اضافه كرد: در زمان امام هادي(ع) در عالم اسلام تصورات نادرستي نسبت به اوصاف الهي وجود آمده بود و در ميان برخي از اصحاب ائمه(ع) مباحثاتي درباره تشبيه و تجسيم، جبر و تفويض و... پديد آمده بود كه گاه اصحاب به حضور ايشان مي رسيدند و مسائل پيش آمده را مطرح مي كردند؛ براي نمونه از آن حضرت درباره عقايد هشام بن سالم و هشام بن حكم كه تنازعي در باب مسئله تجسيم داشتند، سؤال كرده بودند و امام(ع) به آنان فرموده بود كه آن عقيده در مذهب ما نيست و از آن دوري كنيد: «ليس هذا من مذهبنا فاعتزله».

* دوره امام هادي(ع)؛ دوره زايش غلاة


اين استاد حوزه و دانشگاه ظهور غلات را از ديگر مشكلات دوران امام هادي(ع) خواند و گفت: غلات صفات فوق بشري را به ائمه(ع) نسبت مي دادند و گاه براي خود مدعي نبوت و براي ائمه(ع) مدعي الوهيت بودند. گويا دوره امام هادي(ع) دوره زايش غلات است و در اين دروه به لحاظ كمي تعداد آنان بسيار بيشتر شد.

وي بيان كرد: براي نمونه امام صادق(ع) تنها با ابوالخطاب (محمد بن مقلاص) مواجه بود كه شاخص غلات زمان ايشان بود، اما در عصر امام هادي(ع) چندين تن از اين غلات از جمله علي بن حسكه، قاسم شعراني، حسن بن محمد بن باباي قمي، فارس بن حاتم قزويني و... حضور دارند. هركدام از اين غلات عقايد خاصي را مطرح مي كنند و حتي برخي از آنان گويا مدعي يك مذهب فقهي هستند و براي خود نوآوري هايي دارند.

حجت الاسلام جباري اضافه كرد: برخي از اين غلات اباحه محارم مي كردند؛ براي مثال در مذهب محمد بن نصير نميري تحليل نكاح با محارم و تجويز همجنس گرايي ديده مي شود. امام هادي(ع) با چنين كساني مواجه است و گام نخست ايشان در برخورد با اين انحرافات فكري، تبيين و تنوير بود كه نمونه هايي از آنها ذكر شد. اما امام(ع) به اين حد اكتفا نمي كرد و حتي گاه در صورتي كه شخص اصرار به مسير انحرافي خود داشت، برخورد فيزيكي مي كردند

وي با اشاره به اين كه ائمه(ع) درباره برخي از غلات، دستور حذف فيزيكي داده اند، گفت: براي نمونه امام جواد(ع) درباره دو تن از غلات عصر خود فرموده بودند كه «هرگاه توانستيد آنها را به قتل برسانيد»؛ چرا كه اصلاح پذير نبودند و خطرشان نسبت به كيان اعتقادي مسلمانان و شيعيان بسيار جدي شده بود.

اين استاد حوزه و دانشگاه افزود: امام هادي(ع) نيز دستور قتل يكي از غلات با نام فارس بن حاتم قزويني را صادر كرد و يكي از اصحاب امام(ع) با نام جنيد اين مأموريت را به انجام رساند و اين امر خود نشان گر آن است كه ايشان، در جامعه آن زمان يك عنصر فعال بوده است.

وي خاطرنشان كرد: بنابراين اين كه برخي پنداشته اند كه آن حضرت(ع) در در عسكرگاه سامرا و در زندان منعزل بوده و نمي توانسته است تا اقدامي بكند، تصوري غلط و نابجاست؛ امام هنگام حضور در سامرا و با وجود تحت نظر بودن، دستور قتل فارس بن حاتم را صادر مي كند و در همان جاست كه زيركانه شيعه را در اقصي نقاط عالم اسلام اداره مي كند.

* امام هادي(ع) و شبكه وكالت


نويسنده كتاب «سازمان وكالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)» تصريح كرد: امام هادي(ع) شبكه وكالت را كه ائمه پيشين(ع) به راه انداخته بودند، گسترش داد؛ اين شبكه كانال ارتباطي بسيار مطمئني بين امام هادي(ع) و شيعيان بود. وكلا مخفيانه با شيعيان مرتبط بودند و شيعيان نامه هاي پرسش و وجوهات شرعي و سؤالات ديني خود را به واسطه اين نمايندگان براي امام(ع) مي فرستادند و آنان هر از چند گاهي در سامرا حضور يافته و آنها را به حضرت(ع) عرضه مي كردند و مخفيانه پس از دريافت پاسخ به ديار خويش برمي گشتند.

اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: با توجه به ابزار آن زمان نقش فرهنگي آن حضرت در اداره شيعيان در نقاط مختلف بسيار قابل توجه است؛ به ويژه وقتي كه توجه كنيم كه شيعيان در نقاطي مانند عراق (كوفه، بصره، مدائن، بغداد، موصل و ...)، جزيرة العرب (مدينه، يمن و ...)، شمال آفريقا (مصر، مغرب، ...) و ايران (همدان، اهواز، قم، سبزوار، شمال ايران، خراسان بزرگ، ...) پراكنده بودند و ارتباط با اين مراكز و به خصوص رهبري فرهنگي شيعيان و جلوگيري از ورود آنان در انحرافات و لغرش هاي فكري زمان از حركت هاي بسيار مهم امام هادي(ع) است.

وي در پايان سخنان خود خاطرنشان كرد: در مجموع، حدود 13 سال از دوران امامت امام هادي(ع) در مدينه (با وجود تحت نظر بودن) بوده و ايشان در آنجا از يك آزادي نسبي برخوردار هستند و 21 سال آخر نيز در سامرا بوده اند و حاصل اين دوره آن شد كه شيعه از آسيب هاي فكري و فرهنگي مصون ماند و از سوي ديگر، امام(ع) به القاي حقايق پرداخت كه يكي از جلوه هاي آن زيارت بي نظير جامعه كبيره است كه امام(ع) در آن يك دوره امام شناسي را به شيعه عرضه كرد و آنان را براي ورود به دوره غيبت صغري آماده كرد.

***