نگاهي به شيوه هاي رهبري امام هادي عليه السلام


1. نفوذ در ميان دولتمردان


روش هاي حكيمانه و كمالات علمي، معنوي انساني امام هادي عليه السلام سبب شد كه آن بزرگوار در ميان كارگزاران حكومت و دولتمردان عصر خويش محبوبيت خاصي پيدا كند.

مثلا هنگامي كه هرثمه، آن حضرت را وارد بغداد كرد، اسحاق بن ابراهيم طاهري كه والي بغداد بود به او گفت: تو متوكل را مي شناسي (كه چه قدر فرد خبيث و بدسرشتي است) اگر او را بر قتل اين آقا تحريك كني، امام را خواهد كشت و حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله در روز قيامت خصم تو خواهد بود و او گفت: «سوگند به خدا، جز نيكي از او نديده ام.» همچنين وصيف تركي يكي از امراي بزرگ ترك در دستگاه خلافت، در سامرا هرثمه را تهديد كرد كه اگر مويي از سر او (امام هادي عليه السلام) كم شود تو مسؤول خواهي بود.

2. پاسخ به پرسش هاي علمي


يكي ديگر از شيوه هاي امام هادي عليه السلام در رهبري جامعه اسلامي پاسخ به پرسش هاي علمي و شرعي بود كه به يك مورد اشاره مي كنيم:

در عصر متوكل، فردي مسيحي با زني مسلمان زنا كرد، آن گاه اسلام آورده و شهادتين بر زبان جاري نمود. او را دستگير كرده و نزد متوكل عباسي آوردند. از ميان دانشمندان حاضر، يحيي بن اكثم مهم ترين دانشمند عصر، در مورد اين عمل چنين حكم نمود: مسلمان شدن او پليدي كفر و عمل غير شرعي او را از بين مي برد و حد شرعي بر او جاري نمي شود. عده اي از فقها گفتند: بايد بر او سه بار حد جاري شود. برخي ديگر از فقها نظراتي ديگر اظهار داشتند. متوكل در مورد اين مساله متحير شده و ناچار حقيقت حكم را از امام هادي عليه السلام جويا شد. آن حضرت با رؤيت صورت مساله فرمود: «يضرب حتي يموت; آن قدر بايد شلاق زده شود تا بميرد.» يحيي بن اكثم و ساير فقهاي عصر اعتراض كرده و گفتند: يا امير! چنين حكمي در كتاب خدا و سنت پيامبر وجود ندارد، از او مدرك اين فتوا را بخواه. هنگامي كه متوكل از امام علي النقي عليه السلام مدرك خواست، حضرت با اشاره به آياتي از سوره غافر براي او چنين نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم، «فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و كفرنا بما كنا به مشركين فلم يك ينفعهم ايمانهم لما راو باسنا سنت الله التي قد خلت في عباده و خسر هنالك الكافرون »; (9) «هنگامي كه عذاب شديد ما را ديدند گفتند: هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آورديم و به معبودهايي كه همتاي او مي شمرديم كافر شديم. اما هنگامي كه عذاب ما را مشاهده كردند ايمانشان براي آن ها سودي نداشت. اين سنت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش اجرا شده و آن جا كافران زيان كار شدند»

متوكل پاسخ امام هادي عليه السلام را پسنديده و دستور داد آن قدر به آن مرد مسيحي فاسق شلاق بزنند تا بميرد.

3. سازماندهي مبارزات سري


يكي از شيوه هاي رهبري امام هادي عليه السلام، مديريت مبارزات مخفيانه با حكومت استبدادي و طاغوتي عصر بود. آن حضرت اين كار را از راه هاي مختلفي انجام مي داد:

الف) محمد بن داود قمي و محمد طلحي نقل مي كنند: اموالي از قم و مناطق اطراف آن كه شامل وجوهات شرعي، نذورات، هدايا و جواهرات بود، براي امام هادي عليه السلام حمل مي كرديم. در راه پيك امام رسيد و به ما خبر داد كه باز گرديم; زيرا موقعيت براي تحويل اموال مناسب نيست. ما بازگشتيم و آن چه را نزدمان بود هم چنان نگه داشتيم. تا آن كه پس از مدتي امام دستور داد اموال را بر شتراني كه فرستاده بود، بار كنيم و آن ها را بدون ساربان به سوي آن حضرت روانه كنيم. ما اموال را به همين كيفيت حمل كرده و فرستاديم. بعد از مدتي كه به حضور امام عليه السلام رسيديم فرمود: «به اموالي كه فرستاده ايد بنگريد!» ديديم در خانه امام اموال به همان حال محفوظ است.

ب) محمد بن شرف مي گويد: «همراه امام هادي عليه السلام در مدينه راه مي رفتم. امام عليه السلام فرمود: آيا تو پسر «شرف » هستي؟ عرض كردم: آري. آن گاه خواستم از حضرت پرسشي كنم. امام عليه السلام از من پيشي گرفت و فرمود: «نحن علي قارعة الطريق و ليس هذا موضع المسالة; ما در حال عبور از شاهراه هستيم و اين محل براي طرح سؤال مناسب نيست.»

در موارد متعددي شبيه همين موارد آن حضرت فعاليت هايش را استتار كرده و دور از چشم عاملان حكومت انجام مي داد.

4. مبارزه با انديشه هاي انحرافي


در عصر امام هادي عليه السلام عده اي از «غلاة » در مورد معصومين عليهم السلام افراط مي كردند و آن بزرگواران را تا حد مقام خداوندي بالا مي بردند و گروهي را با اين افكار باطل به گمراهي كشانيده بودند. پيشواي دهم با گفتار حكيمانه، رفتار مدبرانه و نامه هاي روشنگرانه خود مرز افراط و تفريط را مشخص مي نمود. آن حضرت دوستداران واقعي اهل بيت عليهم السلام را از ا نحراف و تمايل به سوي انديشه هاي نادرست و آراء باطل بر حذر مي داشت. افرادي مانند: علي بن حسكه قمي، قاسم يقطيني، حسن بن محمد باباي قمي، محمد بن نصير و فارس بن حاتم قزويني و ... از جمله اين كج انديشان منحرف بودند. امام هادي عليه السلام با شيوه هاي مختلف با اين افراد برخورد مي نمود.

در مورد عقايد باطل و انحرافي اين گروه يكي از ياران امام هادي عليه السلام به آن حضرت نامه نوشته و اعتقادات علي بن حسكه را شرح داد خلاصه نامه چنين است: «فدايت گردم اي آقا و سرور من! علي بن حسكه معتقد است تو ولي او و همان خداي قديم هستي، و خود را پيامبري مي داند كه از جانب شما ماموريت يافته مردم را به سوي شما دعوت كند.» آن حضرت پاسخ مي دهد: «ابن حسكه دروغ گفته است. من او را در شمار دوستان خود نمي دانم ... به خدا سوگند، خداوند محمد صلي الله عليه وآله و پيامبران پيش از او را جز به آيين يكتاپرستي و نماز و زكات و حج و ولايت نفرستاده است. محمد صلي الله عليه وآله تنها به خداي يكتاي بي شريك دعوت كرده است و ما جانشينان او نيز، بندگان خداييم و به او شرك نمي ورزيم. در صورت اطاعت از خدا مورد رحمت او قرار گرفته و چنانچه از فرمانش سرپيچي كنيم، عقوبت و عذاب خواهيم شد. ما حجتي بر خداوند نداريم و خداوند بر ما و تمام مخلوقاتش حجت دارد. من از كسي كه اين سخنان را به زبان آورده بيزاري جسته، به خدا پناه مي برم - خدا آنان را لعنت كند - شما نيز از آنان دوري كنيد و آنان را در تنگنا قرار داده و تكذيبشان كنيد. و اگر به يكي از اين افراد دسترسي پيدا كرديد سرش را با سنگ بشكنيد.»

اما هادي(ع) با دو گروه صوفيه و واقفيه(كه اين گروه امام موسي كاظم(ع) را آخرين امام و همان منجي موعود مي دانستند) هم كه در زمان ايشان فعاليت زيادي داشتند به شدت مخالفت و برخورد مي نمودند.

5. احياي فرهنگ غدير و امامت


يكي ديگر از روش هايي كه در سيره امام هادي عليه السلام مورد توجه بوده نشر معارف ائمه و فرهنگ اهل بيت عليه السلام در آن عصر ظلماني مي باشد. هنگامي كه معتصم خليفه عباسي حضرت هادي عليه السلام را در روز غدير احضار نمود، آن حضرت در آن موقعيت حساس به زيارت جد بزرگوارش امام علي عليه السلام شتافته و بانواي ملكوتي و عبارات دلنشين خويش، فضائل و مناقب حضرت علي عليه السلام را بار ديگر در خاطره ها زنده كرد. محتواي اين زيارت درباره فرهنگ غدير و زندگي ارزشمند و باشكوه امير مؤمنان علي عليه السلام است و محورهاي مهمي در زيارت غدير مورد توجه و تاكيد امام هادي عليه السلام قرار گرفته است.

6. زيارت جامعه يا منشور امامت


امام هادي عليه السلام علاوه بر زيارت غدير، براي تبيين جايگاه امامت و مشخص شدن منزلت پيشوايان معصوم عليهم السلام يكي از آثار ماندگار خويش را به نام زيارت «جامعه كبيره » كه يك دوره امام شناسي جامع و كامل مي باشد، به شيفتگان معارف اهل بيت عليهم السلام عرضه نموده است. به گفته علامه مجلسي، اين زيارت از نظر سند صحيح ترين و از جهت محتوي فراگيرترين زيارت ها نسبت به ائمه اطهارعليهم السلام مي باشد و در مقايسه با ديگر زيارت ها از فصاحت لفظ و بلاغت معني و شان و منزلت والايي برخوردار است.

***