تدابير و راهكارهاي امام هادي عليه السلام براي ترويج سيره اهل بيت(ع)


براي شناخت حضرت امام هادي(ع) بايد ويژگي هاي عصري را كه ايشان در آن زندگي مي كردند، شناخت.

امام دهم(ع) در دوران ملتهب و آشفته اي به لحاظ سياسي و ديني زندگي مي كردند. از لحاظ سياسي در دوران امامت حضرت امام هادي(ع) 6 خليفه عباسي به نام هاي معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعين و معتز عباسي بر تخت نشستند.

در دوران 20 ساله امامت امام دهم(ع) حدود 18 قيام اتفاق افتاد. دوران امامت امام هادي(ع) دوران سخت و پرالتهابي بود؛ در اين دوره فشار بر علويان و شيعيان از سوي حكومت عباسي افزايش يافت. به عنوان مثال در دوره متوكل 17 بار بارگاه امام حسين(ع) در كربلا شخم زده شد كه اين اتفاق نشان دهنده عمق فشارها و هجمه هاي حكومت عليه شيعيان بود. به لحاظ معيشتي هم علويان در تنگنا و فشار اقتصادي شديدي بودند. از بعد فرهنگي هم دوره امامت امام هادي(ع) داراي شرايط خاصي بود. غاليان و مفوّضه در همين دوران زندگي مي كردند و فعاليت مدعيان دروغين مهدويت و شبهه افكنان ديني كه برخي مسلمان هم نبودند و وابسته به ديگر اديان بودند، در اين دوره به چشم مي خورد.

امام هادي(ع) و موضوع مهدويت

با اشاره به اين كه حضرت امام هادي(ع) در دوران امامتشان با مسئله مهم مهدويت روبه رو بودند و نسبت به آن دغدغه هاي جدي داشتند، : اين مسئله دوسويه بود؛ يعني از يك سو خلافت عباسي مي خواست مانع از طرح و تبيين اين موضوع شود و به همين دليل گاهي افرادي به دروغ ادعاي مهدويت مي كردند؛ از سوي ديگر حضرت امام هادي(ع) هم با اين كه تحت نظر بودند و به عبارتي در عسكرگاه زندگي مي كردند، اما مقيد بودند كه موضوع مهدويت را براي مسلمانان به ويژه شيعيان تبيين كنند.

شأن و جايگاه والاي اجتماعي امام دهم(ع)

شيخ كليني در كتاب اصول كافي، نامه متوكل خطاب به امام هادي(ع) را ذكر مي كند كه در آن نامه، متوكل كه خليفه اي به شدت ضدشيعي بود و جسارت هاي بسياري نسبت به بارگاه امام حسين(ع) انجام داد، خطاب به امام هادي(ع) از عبارات بسيار احترام آميز استفاده مي كند كه اين امر نشان دهنده جايگاه والاي اجتماعي امام(ع) است. همچنين علماي اهل سنّت نيز با آن حضرت بسيار محترمانه برخورد مي كردند به عنوان نمونه ابن كثير كه از نويسندگان اهل سنت است در كتاب «البداية و النهاية» درباره امام هادي(ع) مي نويسد: ايشان يكي از 12 امام عليهم السلام و پدر امام عسكري(ع) است؛ امامي عابد و زاهد كه متوكل ايشان را از مدينه به سامرا فرا خواند و بيش از 20 سال در اين شهر نگه داشت تا سرانجام ايشان در آن شهر (سامرا) به شهادت رسيد.

مهم ترين دليل احضار امام هادي(ع) از مدينه به سامرا

و: مهم ترين دليل اين احضار، جلوگيري از ولادت امام دوازدهم(عج) بود چون آن ها بر اساس روايات وارده از پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) مي دانستند كه موعودي متولد خواهد شد، به همين دليل به خيال خود مي خواستند مانع از تحقق اين ولادت شوند. آيت ا... صافي گلپايگاني در كتاب «منتخب الاثر» روايتي را از قول امام حسن عسكري(ع) به مضمون نقل مي كند كه آن حضرت مي فرمايند به دو دليل بني عباس و بني اميه با ما به مخالفت برخاسته اند يكي به دليل آن كه مي دانستند ما بر حقيم اما حقمان غصب شده است. ثانيا آن ها كمر به قتل فرزندان رسول ا...(ص) و از بين بردن ما بسته اند تا از تولد قائم(عج) جلوگيري كنند.

سخت گيري ها از عصر حضرت امام جواد(ع) آغاز شد

ر سخت گيري بر ائمه اطهار(ع) به منظور جلوگيري از تولد امام دوازدهم(عج)، از عصر امام جواد(ع) آغاز شد، به همين دليل آن حضرت در سن پايين (25 سالگي) به شهادت رسيدند. در دوران امام هادي و امام حسن عسكري عليهماالسلام اين سخت گيري ها به اوج رسيد و دستگاه خلافت اين دو امام را در حصر و زير نظر قرار داد تا مبادا فرزندي متولد شود كه همان امام موعود باشد.

فعاليت هاي فرهنگي و ديني حضرت امام هادي(ع)

امام(ع) در يك پادگان نظامي تحت نظر قرار داشتند و اوضاع فرهنگي و ديني و سياسي جامعه هم ملتهب و آشفته بود؛ اما در چنين شرايط پيچيده و ناآرامي امام دهم(ع) در سه جبهه وارد ميدان شدند. از سويي ايشان به نوعي يك دانشگاه راه اندازي كردند و با پايه گذاري يك مكتب نوشتاري به صورت غيرمستقيم با شيعيان از طريق توقيعات و نامه ها ارتباط برقرار كردند. بسياري از احاديثي كه از حضرت امام هادي(ع) به ما رسيده، نوشتاري است. ايشان مطالب موردنظرشان را به شيوه مكتوب به ديگران منتقل مي كردند. اين مطالب به طور عمده به بزرگان شيعه كه از اصحاب و ياران امام(ع) بودند و برخي از آن ها هم شاگردان يا اصحاب ائمه قبلي(ع) بودند و در نقاط مختلف جهان اسلام حضور داشتند، نوشته مي شد.

شبكه وكلا و كرسي فتوا در عصر حضرت امام هادي(ع)

گسترش شبكه وكلاي امام هادي(ع) جبهه دوم فعاليت هاي ايشان را تشكيل مي داد؛ امام در 4 ناحيه مهم جهان اسلام در آن عصر، 4 وكيل تام الاختيار داشتند كه آن ها در امور مختلف ديني، فرهنگي، اقتصادي و ... فعاليت مي كردند؛ به گونه اي كه اين افراد فتوا مي دادند و ما شاهد گسترش شبكه فتوا در عصر امام هادي(ع) هستيم كه بزرگان ديني و شاگردان امام هادي(ع) اين فتواها را صادر مي كردند.

كادرسازي و تربيت شاگردان

امام (ع) ازطريق پرورش و تربيت شاگردان اقدام به كادرسازي كردند. حضرت عبدالعظيم حسني(ع) كه آرامگاهشان در شهرري است، از جمله شاگردان حضرت امام هادي(ع) محسوب مي شود. فضل بن شاذان كه خراساني است، از ياران و شاگردان برجسته امام دهم(ع) است. او داراي چنان جايگاه برجسته اي است كه امام حسن عسكري(ع) مي فرمايند: من بر مردم خراسان غبطه مي خورم كه فضل بن شاذان را در ميان خود دارند. جالب است كه هر يك از اين شاگردان برجسته در نقاط مختلف حضور دارند. حضرت عبدالعظيم حسني در ري است، فضل بن شاذان در خراسان، حسين بن سعيد اهوازي در اهواز است و ... علاوه بر اين، شاگردان و ياران برجسته حضرت امام هادي(ع) در دل حكومت هم افرادي را داشتند كه در دربار نفوذ مي كردند. ابن سكيت آن عالم بزرگ نحوي از جمله اين افراد است. او از شاگردان امام(ع) است اما در دربار حكومت نفوذ كرد و در جلسات مناظره امام هادي(ع) در دربار حضور داشت.

امام هادي(ع) مناظره را به تريبوني براي بيان اهداف خود تبديل كردند

امام هادي(ع) از فرصت مناظره به مثابه يك رسانه و تريبون براي تحقق اهدافشان به نحو احسن بهره بردند، افزود: اگرچه دربار عباسي مي خواست به خيال خام خود با برگزاري مناظره، جايگاه امام(ع) را خدشه دار كند، اما امام(ع) اين تهديد دشمن را به فرصت تبديل كردند.

يحيي بن اكثم و پشيماني از مناظره با امام هادي(ع)

يحيي بن اكثم از علماي مشهور آن دوران بود كه قبلا با امام جواد(ع) مناظره هايي داشت و در عصر حضرت امام هادي(ع) با ايشان به مناظره پرداخت. او انواع مسائل قرآني، كلامي، فقهي، تاريخي، علمي و ... را از امام(ع) پرسيد اما در نهايت مغلوب شد. اكثم مثل خبرنگاران خبره و مسلط امروزي كه با چهره هاي سرشناس دنيا مصاحبه مي كنند و به اصطلاح مسير گفت وگو را تعيين مي كنند، خواست با امام هادي(ع) مواجه شود؛ اما امام(ع) چنان او را مغلوب كردند كه ابن شهرآشوب در المناقب مي گويد كه او اظهار پشيماني كرد كه با امام دهم(ع) مناظره كرده و در نامه اي به متوكل نوشت كه من بعد از اين دوست ندارم با اين مرد (امام هادي (ع)) رو به رو شوم چون هر سوالي كه از او كردم، با پاسخ هايي كه مي دهد در اصل موقعيت خود را تثبيت مي كند و افكار خود را بيشتر مطرح مي كند و ظهور علم وي موجب تقويت شيعيان مي شود.

***