امام هادي (ع) و تقابل با فساد دستگاه خلافت عباسي


شخصي مانند «امام هادي (ع)» واقعيت و حقيقت را در به خدا رسيدن مي داند و بقيه لذت ها و شهوت ها را پوچ حساب مي كند و برعكس يكي هم مانند متوكل قدرت و شهوت و رسيدن به ماديات نفساني را واقعيت و حقيقت مي داند اين دو ديدگاه به تعارض يا به درگيري منجر مي شوند...


قداست ستيزي از جمله آفات رو به رشد و نگران كننده ي جامعه ي ما و بلكه در سطح دنياست كه طي اقداماتي برنامه ريزي شده از سوي دشمنان اسلام، در قالب هجمه به مقدسات مسلمانان به خصوص شيعيان صورت مي گيرد. اين حركت از پيش برنامه ريزي شده به طرق مختلف از جانب طراحان آن و شايد به منظور سنجش حساسيت مسلمانان و به خصوص شيعيان نسبت به مقدساتشان در حال پي گيري است.

اهانت به دين مبين اسلام و پيامبر عظيم الشان آن در مطبوعات اروپا تا سوزاندن قرآن توسط كشيش ملعون آمريكايي و اينك اهانت به ساحت مقدس امام هادي (ع) -كه از چندي پيش آغاز گرديده- نمونه هايي از اين تهاجمات در سال هاي اخير است كه مقدسات مسلمانان و خاصه شيعيان را هدف گرفته است. افزايش رو به رشد اين هجمه ها لزوم بيداري شيعيان به خصوص علما و مراجع اسلام را در خصوص مبارزه ي جدي با اين اهانت ها بيش از پيش روشن مي نمايد. در اين رابطه با «آيت الله عباس فيض نسب» مدير حوزه ي علميه ي قروه و مدرس حوزه به گفت وگو نشسته ايم.

به عنوان سؤال اول اين كه چرا بين ائمه ي بزرگوار ما كه همه براي ما عزيز و ذي شأن هستند، امام هادي عليه السلام مورد هجمه قرار مي گيرند؟

در تاريخ آمده است كه در مجلسي متوكل در حال مستي و شراب خواري اشعاري را مي خواند و سپس امام هادي (ع) را مجبور به شعر خواندن مي كند. امام نيز اشعاري را مي خوانند كه به نوعي متوكل را متنبه از عملش مي كند.

در واقع اينجا دو ديدگاه وجود دارد، يك ديدگاهي هست كه انسان اگر به شهوت بيفتد و در راه جمع كردن مال و دارايي بيفتد و كمال خود را صرفاً در دارايي و شهوت ببيند يا از ديدگاه ديگر خدا و معنويت را تنها راه كمال خود ببيند. اختلاف انسان ها اين جا اين است كه شخصي مانند امام هادي (ع) واقعيت و حقيقت را به خدا رسيدن مي داند و بقيه لذت ها و شهوت ها را پوچ حساب مي كند و برعكس يكي هم مثل متوكل قدرت و شهوت و رسيدن به ماديات نفساني را واقعيت و حقيقت مي داند اين دو ديدگاه به تعارض يا به درگيري منجر مي شوند.

انسان ها چون ظاهر بين هستند، اميال و شهوات و تن پروري سبب مي شود سراغ لذت هاي زودگذر بروند. البته آن دست لذت هاي معنوي را كه افرادي خاصي مانند امام هادي (ع) كه زيارت جامعه كبيره را با آن عظمت بيان مي فرمايند و امام شناسي را به ما ياد مي دهد، درك مي كنند و در مي يابند كه عالم ماوراء چه واقعيت و چه حقيقتي است و انسان نبايد خودش را فداي اين اميال نفساني بكند.
از ابتداي تاريخ هم اين درگيري ها بين فرعون و موسي و سلاطين و ديگر انبياء وجود داشته است، حالا هم همين راه ادامه دارد. تعارض و درگيري به تمام معناي امام هادي (ع) و متوكل در آن مجلس شراب خواري جلوه گر مي شود همان طور كه امام (ع) آن مجلس را به هم مي زنند و آن شهوت را تبديل به عزا مي كنند. اگر كسي اين هنر را داشته باشد كه بتواند آدمي كه واقعيات و حقايق را برعكس ببينيد، مثلاً شهوت و اميال نفساني را واقعيت مي داند، را تغيير بدهد، در غير اين صورت آن قدر آدم ها در اميال و شهوت هايشان غوطه ور بودند، فقط برخي افراد خاص بيدار شدند و نجات پيدا كردند، همه اين طور نيستند.

حال اين موضوع كه چرا هجمه در اين مدت به امام هادي (ع) وارد شده و نه به ساير ائمه ي بزرگوار، اين است كهشخصي كه مظهر برخورد و شكسته شدن چنين افراد شهوت پرست و بي ديني است در حال حاضر امام هادي (ع) است. اين ها هم ديدند بهترين سيكل و بهترين موضع براي شكستن چنين تابو يا چنين واقعيتي، امام هادي (ع) است. آن كسي كه اين جلسه شهوت را براي اين ها مكدر كرده امام هادي (ع) است. اين آهنگ توهين آميز هر محتوايي كه داشته است، انسان متوجه مي شود اين ها چه نقشه اي كشيده اند و چه برخوردي كردند، مي فهمد كه آن نوك پيكاني كه به آن ها زخم وارد كرده و جلسات عياشانه شان را از بين برده، امام هادي (ع) است و فكر كنم روي اين اساس به ايشان توهين مي كنند.

تأثير جامعه ي كبيره در هجمه به امام هادي (ع) را چطور ارزيابي مي فرماييد؟

در ارتباط با جامعه كبيره، موجي به وجود آمده كه افراد خاصي مي گويند كه غلات شيعه به جامعه كبيره اعتقاد دارند. امثال سروش از اين دسته هستند. به عنوان مثال، كساني كه زيارت جامعه ي كبيره را نقل كرده اند را جز سران غلات شيعه مي دانند.

گروهي زيارت جامعه ي كبيره را منتسب به چنين مباحثي مي كنند و گروه ديگري خود امام هادي (ع) را نشانه رفته اند و چون امام (ع)، ضد اميال و شهوت هاي اين ها است مي گويند امامي كه بيان كننده ي چنين مطالبي است مورد قبول نيست.در گام بعد براي تبرئه ي خود اظهار مي دارند كه مرتد شدن و از دين خارج شدن چه اشكالي دارد؟! ما خود مي خواهيم مرتد بشويم و از دين بيرون برويم تا بتوانيم به شهوات و اميال نفساني مان برسيم.

شما فكر مي كنيد علماي ما در اين زمينه كوتاهي كردند كه فضا براي چنين افرادي باز شده است؟

متأسفانه برخي از علما در شناساندن ائمه درست و درخور عمل نكرده اند. البته اين پايان كار معاندين نيست و آن ها قطعاً نقشه هاي ديگري در آينده خواهند داشت.

***