اهميّت عقيق و فيروزه در نجات از درندگان


يكي از بزرگان شيعه به نام ابومحمّد، قاسم مدائني گويد:

روزي خادم حضرت ابوالحسن، امام هادي عليه السلام به نام صافي، براي من حكايت كرد:

در يكي از روزها خواستم به زيارت قبر امام عليّ بن موسي الرّضا صلوات اللّه عليهما شرفياب شوم، نزد مولايم امام هادي عليه السلام رفتم و از آن حضرت اجازه گرفتم.

امام عليه السلام ضمن دادن اجازه، فرمود: سعي كن انگشتر عقيق زرد رنگ همراه داشته باشي كه بر يك طرف آن ((ماشاء اللّه، لا قوّه إلاّ باللّه، أستغفر اللّه)) و بر طرف ديگرش ((محمّد، عليّ)) نوشته شده باشد، تا از هر حادثه اي در أمان گردي.

و سپس افزود: اين انگشتر موجب سلامتي جسم و دين و دنيا خواهد بود.

پس طبق دستور حضرت، انگشتري با همان اوصاف تهيّه كردم و براي خداحافظي نزد آن بزرگوار آمدم، وقتي از خدمت آن حضرت مرخّص گشتم و مقداري راه رفتم، پيامي براي من آمد كه برگرد.

هنگامي كه بازگشتم، مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اي صافي! سعي كن انگشتري فيروزه، تهيّه نمائي و همراه خود داشته باشي، چون كه در مسير راه طوس و نيشابور شيري درّنده سر راه قافله است و مانع از حركت افراد مي باشد.

وقتي به آن محلّ رسيدي، جلو برو؛ و آن انگشتر فيروزه را نشان بده و بگو: مولايم پيام داد: از سر راه زوّار كنار برو، تا بتوانند حركت نمايند.

سپس در ادامه فرمايش خود افزود: سعي كن نقش انگشتر فيروزه ات بر يك طرف آن ((اللّه المَلِك)) و بر طرف ديگرش ((المُلْك للّه الواحد القهّار)) باشد.

و پس از آن، فرمود: نقش انگشتر اميرالمؤمنين امام عليّ عليه السلام چنين بوده است و خاصيّت فيروزه، امنيّت و نجات يافتن از درندگان و پيروزي بر دشمن خواهد بود.

صافي گفت: بعد از آن، خداحافظي نموده و به سمت خراسان حركت كردم و آنچه را حضرت دستور داده بود، انجام دادم.

و هنگامي كه از خراسان مراجعت نمودم، حضور امام عليه السلام شرفياب شدم و بعضي جريانات را تعريف كردم.

حضرت فرمود: مابقي حوادث را خودت مي گوئي يا من بيان كنم؟

عرض كردم: شما بفرمائيد تا استفاده كنم.

ن حضرت آمده بودند، وقتي فيروزه را در دست تو ديدند آن را گرفتند و براي مريضي كه داشتند بردند و در آب شستند و آبش را، مريض آشاميد و سلامتي خود را باز يافت، سپس انگشتر فيروزه را برايت برگرداندند و با اين كه انگشتر در دست راست تو بود، در دست چپ تو قرار دادند.

و وقتي از خواب بيدار شدي، تعجّب كردي كه چگونه انگشتر از دست راست به دست چپ منتقل شده است.

پس از آن، كنار بالين خود سنگ ياقوتي را يافتي كه جنّيان آورده بودند، آن را برداشتي و اكنون به همراه داري، آن ياقوت را بردار و به بازار عرضه كن، به هشتاد دينار خواهند خريد.

خادم گويد: آن هديه جنّيان را به بازار بردم و به همان مبلغي كه حضرت فرموده بود، فروختم. (1)

***

1-الامان من اءخطار الاسفار: ص 48، فصل سوّم.