تصرّف و اظهار مافوق بشر


مرحوم شيخ مفيد، كليني، طبرسي و برخي ديگر از بزرگان در كتاب هاي خود آورده اند:

صالح بن سعيد - كه يكي از اصحاب و دوستان امام هادي صلوات اللّه و سلامه عليه - حكايت نمايد:

روزي به ملاقات و ديدار حضرت ابوالحسن، امام عليّ هادي عليه السلام - در آن بازداشتگاهي كه حضرت را زنداني كرده بودند - رفتم و پس از عرض سلام و احوال پرسي گفتم:

ياابن رسول اللّه! اي مولا و سرورم! قربان شما گردم، دشمنان و مخالفان شما خواسته اند كه نور شما اهل بيت را خاموش و نيروي ولايت و معنويّت را در جامعه تضعيف كنند.

پس به همين جهت است كه شما را در اين محلّ - بازداشتگاه، خان الصّعاليك - قرار داده اند.

حضرت فرمود: ياابن سعيد! در همين حالتي كه هستي ثابت باش و حركت نكن تا برايت بگويم؛ و سپس با دست مبارك خود به سمتي اشاره نمود و اظهار داشت: خوب نگاه كن و ببين چه چيزهائي را مشاهده مي كني؟

وقتي چشم انداختم و خوب نگاه كردم، باغي سرسبز و خرّم را ديدم، كه در آن از انواع درخت هاي ميوه دار و انواع رياحين و گل هاي رنگارنگِ خوش بو وجود داشت.

و پيش خدمتان بسياري در رفت و آمد بودند، همچنين پرندگان مختلف و ديگر حيوانات - مانند آهو و غيره - در آن باغ وجود داشت و نيز نهرهاي آب و چشمه هاي زلال، مرا چنان شيفته خود قرار داد و مرا مجذوب گردانيد كه ديگر نمي توانستم چشم بردارم.

سپس امام هادي عليه السلام فرمود: ياابن سعيد! ما در هر حالت و وضعيّتي كه باشيم، سرنوشتمان اين چنين خواهد بود و بر اين مشكلات و سختي ها طبق دستور الهي صبر خواهيم كرد. (1)

***

1- اصول كافي: ج 1، ص 417، ح 2، اختصاص: ص 324، الخرايج: ج 2، ص 680، ح 10، إثبات الهداه: ج 3، ص 360، ح 5، إعلام الوري: ج 2، ص 126.