امام هادي ع دربرابر فتنه خلق قرآن چه كردند؟


در زمان امام هادي گروه هاي مختلف مذهبي در باب مخلوق يا قديم بودن قرآن بحث هاي زيادي مي كردند. عده اي قرآن را مخلوق و حادث مي دانستند و عده ديگر آنرا قديم و غير مخلوق مي دانستند. اين بحث ها آنقدر ادامه يافت تا منجر به درگيري هاي سياسي بين گروهها گرديد. در اين بين امام هادي عليه السلام بهترين تدبير را انديشيدند و شيعيان را از مداخله در اين بحث ها برحذر داشتند و در پاسخ به اين پرسش كه آيا قرآن مخلوق است يا نه، نوشتند:
«خدا ما و تو را از اين فتنه و آزمايش نگاه دارد پس اگر چنين كند و نگاه دارد، چه نعمت بزرگيست و اگر نكند عين هلاكت و نابوديست. جدال و بحث در قرآن بدعتي است كه سوال كننده و جواب دهنده در آن شركت دارند پس سوال كننده چيزي را مي گيرد كه براي او نيست و پاسخ دهنده در آن به تكلف مي افتد. كسي و چيزي خالق نيست مگر خداي عز و جل و هر چه غير اوست مخلوق است و قرآن كلام خدا است و براي آن از جانب خود نامي قرار مده كه از جمله گمراهان باشي. خدا ما و تو را از آنان كه از پروردگار خود و روز قيامت مي ترسند قرار دهد.
«عَصَمَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ مِنَ الْفِتْنَةِ فَإِنْ يَفْعَلْ فَقَدْ أَعْظَمَ بِهَا نِعْمَةً وَ إِنْ لَا يَفْعَلْ فَهِيَ الْهَلْكَةُ نَحْنُ نَرَي أَنَّ الْجِدَالَ فِي الْقُرْآنِ بِدْعَةٌ اشْتَرَكَ فِيهَا السَّائِلُ وَ الْمُجِيبُ فَيَتَعَاطَي السَّائِلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَتَكَلَّفُ الْمُجِيبُ مَا لَيْسَ عَلَيْهِ وَ لَيْسَ الْخَالِقُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا سِوَاهُ مَخْلُوقٌ وَ الْقُرْآنُ كَلَامُ اللَّهِ لَا تَجْعَلْ لَهُ اسْماً مِنْ عِنْدِكَ فَتَكُونَ مِنَ الضَّالِّينَ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ مِنَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ .»[1]
طبق اين روايت امام هادي عليه السلام بهترين و صحيح ترين شيوه را در برخورد با بحث هايي كه در واقع فتنه اي هستند از جانب خدا براي آزمايش بندگان، پيش گرفتند و شيعيان را از مداخله در اين بحث هاي بي نتيجه بر حذر داشتند. البته اين سخن به معناي اين نيست كه بحث در باب معارف و اعتقادات اشتباه است؛ بلكه امام هادي عليه السلام از چنين بحث هايي كه گاهي بين فرقه هاي و گروههاي مختلف در مي گيرد كه از حالت طبيعي و سالم بحث علمي خارج مي شود و هرگز به بار نمي نشيند كه ناشي از بي ايماني بوده و يكي از مصاديق جدل محسوب مي شود، نهي كرده اند. قرآن نيز از چنين بحث هايي كه بدون دليل بوده و راهگشا نمي باشد، نهي كرده است: «إِنَّ الَّذينَ يُجادِلُونَ في آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ في صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصير» كساني كه در آيات خداوند بدون دليلي كه براي آنها آمده باشد ستيزه جويي مي كنند، در سينه هايشان فقط تكبّر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسيد، پس به خدا پناه بر كه او شنوا و بيناست![2] و مي بينيم كه امام عليه السلام كه قرآن ناطق است تنها با اشاره به يك نكته كه تنها خداوند متعال خالق است و هرچه جز اوست مخلوق اوست به اين جدل ها پايان دادند.

***

[1] .التوحيد، ابن بابويه، محمد بن علي،(هاشم حسيني)، جامعه مدرسين، قم،1398ق.
[2] .غافر،56