بازگشت

تلاش ها و مبارزات فرهنگي امام هادي عليه السلام


دوران امامت امام علي النقي عليه السلام به دليل گسترش فرهنگي در گرايش هاي اعتقادي و بحث هاي علمي كه از برخورد ميان مكتب هاي كلامي و تحولات فرهنگي مختلف ناشي شده بود از ويژگي خاصي برخوردار است. در اين دوران، مكتب هاي عقيدتي گوناگوني چون «معتزله» و «اشاعره» گسترش يافته و پراكندگي آراي فراواني در سطح فرهنگي جامعه پديد آمده بود. مباحثي كلان چون جبر و تفويض، ممكن يا ناممكن بودن رؤيت خداوند، تجسيم و مباحثي از اين قبيل، افكار عمومي جامعه را دست خوش تاخت و تازهاي فكري كرده بود. سرچشمه اين تحولات فكري، در رويكرد دولت عباسي به مسائل علمي و فرهنگي و نيز هجوم فلسفه و كلام ديگر ملل به سوي جامعه مسلمانان خلاصه مي شود. دستگاه حكومتي، كتاب هاي علمي دانشمندان ملل ديگر را به عربي ترجمه مي كرد و در اختيار مسلمانان مي گذاشت. اين روند از زمان مأمون آغاز شد و به تدريج ادامه يافت و به اوج خود رسيد. او تلاش فراواني در ترجمه كتاب هاي ديگر ملل، به ويژه يونان داشت و بودجه بسياري را در اين راه هزينه كرد.

«جرجي زيدان» در اين باره مي نويسد: «مأمون هم وزن كتاب هاي ترجمه شده طلا مي داد و به قدري به ترجمه كتابها توجه داشت كه روي هر كتابي كه به نام او ترجمه مي شد،از خود علامتي مي گذاشت و مردم را به خواندن و فرا گرفتن آن علوم تشويق مي كرد. با دانشمندان خلوت مي نمود و از معاشرت با آنان لذت مي برد» . (1)

پس از آن، اين روند تا آنجا ادامه يافت كه ثروتمندان و بزرگان دوره عباسي نيز به اين كار مبادرت ورزيدند و دانشمندان را گرامي داشتند. رفته رفته تعداد كتاب فروشان و كاغذ فروشان در بغداد فزوني مي يافت و انجمن هاي علمي و ادبي تشكيل مي شد و مردم بيش از هر كار به مباحثات علمي و مطالعه مي پرداختند. اين رويه همچنان در دوره عباسي رو به رشد نهاد و كتاب هاي بسياري از زبان هاي يوناني، سرياني، هندي، نبطي و لاتين ترجمه گرديد. (2) عباسيان لحظه اي دانشمندان غيرمسلمان را از خود دور نمي كردند. متوكل و مهتدي، دانشمندان را بر تخت مي نشاندند و با آنان شراب مي نوشيدند و اميران و وزيران خود را در برابر آنها ايستاده نگه مي داشتند، به گونه اي كه هيچ بزرگي در مقابل آنها حق نشستن نداشت. (3) نزديكي بيش از حد خلفا با غير مسلمانان و احترام بيش از اندازه به آنها، عقايد شوم و ضد اسلامي آنها را به روشني بر ملا مي ساخت. به خوبي آشكار است كه اين احترام و صرف آن همه بودجه هاي هنگفت، صرفاً جهت دانش پروري و علم دوستي نبوده است. آنان با جمع آوري كتاب هاي علمي گوناگون جايگاهي مناسب را در گسترش مناظره هاي علمي فراهم آوردند كه اهداف مشخص و از پيش تعيين شده اي را در اين موضوع دنبال مي كرد.

البته آنچه از بررسي زندگي علمي امام هادي عليه السلام در مناظره هاي علمي به دست مي آيد، برتري مباني اعتقادي شيعه را در اين برهه از زمان آشكار مي سازد. گذشته از اين مطالب، پيدايش اين همه آرا و نظرات گوناگون، سبب آشفتگي در اوضاع فرهنگي و اجتماعي گرديده و حاصل اين آشفتگي، در پيدايش گروه هاي گوناگوني چون: غلات، واقفيه، صوفيه، مجسّمه و … نمود يافت. حاكميت نيز از اين آشفتگي فرهنگي، براي دست يابي به اهداف خود بهره مي جست. عباسيان مي خواستند از اين جريان ها به عنوان حربه اي براي تضعيف مباني فكري و اعتقادي مسلمانان بهره برداري كنند.

در اين ميان، تيز بيني امام در شناخت خط توطئه و استحاله فرهنگي، نقشه هاي دين ستيزانه آنان را آشكار مي ساخت. اگر چه مراقبت شديد از ايشان، اندكي آنان را در رسيدن به هدف ننگين شان ياري مي داد و عدم دسترسي به امام، مشكلات جامعه اسلامي را افزون تر مي كرد، ولي امام با نهايت درايت، در خنثي كردن اين توطئه هاي فرهنگي مي كوشيد.

***

1. جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، تهران، مؤسسه مطبوعاتي اميركبير، 1333 ش، ج 3، ص 216.

2. همان.

3. همان، ص 237.