بازگشت

زندگي بدون حضور خدا


به راستي، دليل پيدايش اين معضلات را كجا بايد جستجو كرد؟ امنيت اخلاقي را چگونه بايد به دست آورد؟

مهم ترين دليل بروز اين ناهنجاري را از زبان برخي دانشمندان غربي مي خوانيم:

ژوزف دي ميستر [1] در كتاب درس هايي از تاريخ به نقل از تاريخ داناني چون ويل دورانت [2] مي نويسد: تا پيش از زمان ما هرگز نشاني در تاريخ وجود ندارد كه بتوان زندگي اخلاقي بدون كمك مذهب را از آن استنباط كرد. جرج آن گير [3] در همين زمينه مي افزايد: من به اين نتيجه رسيده ام كه داشتن جامعه اي اخلاقي بدون اعتقاد به خدا ممكن نيست؛ چرا كه بدون خدا همه چيز به «منِ انساني» وابسته مي شود و «من» به تنهايي بي معني است. [4]

او هشدار مي دهد كه امروزه ديگر آمريكايي ها بر مبناي اعتقادات اخلاقي و مذهبي خويش عمل نمي كنند و به آنچه زماني درست مي دانستند، جامه عمل نمي پوشانند. اكنون براي آمريكايي ها «من» ملاك همه چيز شده است؛ در حالي كه اين فقط جوامع اخلاقي هستند كه كارآمدي دارند. [5]

***


[1]. Joseph De Maistre

[2]. Will Duront

[3]. Georgie Ann Geyer

[4]. اشاره به مكتب فكري منحرف اومانيسم است كه انسان و لذت ها و خواهش هاي نفساني او را محور قرار مي دهد و همه امكانات و طبيعت و …
را براي لذت بيشتر انسان قلمداد مي كند. در حقيقت هدف را زندگي پست انساني مي داند و به معاد و زندگي اخروي و رسيدن به خدا معتقد نيست.

[5]. مجله حوراء شماره 3، اسفند 1382 و فروردين 1383، «غرب و گرداب بحران جنسي» .