بازگشت

علت هدايت يك واقفيه


ونيز حديث كرد سعيد گفت جمع شديم در وليمه يكي از اهل سرّ من رأي حضرت ابوالحسن علي بن محمّد نيز تشريف داشت پس شروع كرد مرد به بازي كردن و مزاح نمودن وملاحظه جلالت واحترام آن حضرت را ننمود پس حضرت رو كرد به جعفر وفرمود: همانا اين مرد از اين طعام نخواهد خورد وبه اين زودي خبري به او مي رسد كه عيش او را منغص خواهد كرد. پس خوان طعام آوردند، جعفر گفت: ديگر بعد از اين خبري نخواهد بود باطل شد قول علي بن محمّد عليه السلام، به خدا قسم كه اين مرد شست دست خود را براي طعام خوردن ورفت به سوي طعام در همين حال ناگاه غلامش گريه كنان از در منزل وارد شد وگفت: برسان خود را به مادرت كه از بالاي بام خانه افتاد ودر حال مرگ است، جعفر چون اين مشاهده كرد گفت: واللّه! ديگر قائل به وقف نخواهم بود وخود را از واقفيه قطع كردم وبه امامت آن حضرت اعتقاد نمودم. (1)

***

1- (همان مأخذ).