بازگشت

اذكار جد بزرگوارش علي، پس از وضو


و قال أيضا: حدثني محمد بن مسعود، قال: حدثني علي بن قيس القومسي، قال: حدثني أحكم بن يسار، عن أبي الحسن صاحب العسكر عليه السلام: أن قنبرا مولي أميرالمؤمنين عليه السلام دخل علي الحجاج بن يوسف، فقال له: ما الذي كنت تلي من علي بن أبي طالب؟ فقال: كنت أوضئه، فقال له: ما كان يقول اذا فرغ من وضوء؟ فقال: كان يتلو هذه الآيه: (فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبواب كل شي ء حتي اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغته فاذا هم مبلسون - فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد لله رب العالمين) ، فقال الحجاج: أظنه كان يتأولها علينا، قال: نعم. فقال: ما أنت صانع اذا ضربت علاوتك؟ قال: اذا أسعد و تشقي، فأمر به .

***

و نيز با سند خود از امام هادي عليه السلام نقل مي كند كه فرمود: قنبر غلام اميرمؤمنان عليه السلام چون به حجاج بن يوسف درآمد، حجاج از او پرسيد: در خدمت علي عليه السلام چه مي كردي؟ قنبر گفت: آب وضو برايش فراهم مي ساختم، حجاج گفت: پس از وضو چه مي گفت؟ قنبر گفت: اين آيه ي شريفه را مي خواند: «پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند، درهاي هر چيزي [از نعمت ها] را بر آنان گشوديم، تا هنگامي كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند، ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم، و يكباره نوميد شدند، پس ريشه ي آن گروهي كه ستم كردند بركنده شد، و ستايش براي خداوند، پروردگار جهانيان است.» حجاج گفت: گمان دارم، اين آيه را به ما تأويل مي كرد. قنبر گفت: آري. حجاج گفت: چه مي كني چون گردنت را بزنم؟ قنبر گفت: در اين صورت من خوشبخت، و تو بدبخت خواهي شد. پس دستور داد تا گردنش را زدند.