بازگشت

كراهت دسترسي به طلاق از راه طلب مهريه


قال الصدوق: روي عبدالله بن جعفر الحميري، عن الحسن بن مالك ، قال: كتبت الي أبي الحسن عليه السلام: رجل زوج ابنته من رجل فرغب فيه، ثم زهد فيه بعد ذلك و أحب أن يفرق بينه و بين ابنته، و أبي الختن ذلك، و لم يجب الي الطلاق، فأخذه بمهر ابنته ليجيب الي الطلاق، و مذهب الأب التخلص منه، فلما أخذ بالمهر أجاب الي الطلاق. فكتب عليه السلام: ان كان الزهد من طريق الدين فليعمد الي التخلص، و ان كان غيره فلا يتعرض لذلك

***

صدوق با سند خود از حسن بن مالك نقل مي كند كه گفت: به امام هادي عليه السلام نوشتم: كسي دخترش را به همسري مردي درآورد كه به او مايل بود، سپس نسبت به او بي ميل شد، دوست دارد كه ميان او و دخترش جدايي بيفكند، شوهر دختر امتناع مي كند، و طلاق نمي دهد، او [با زور] مهر دخترش را از او مي گيرد تا [ناخرسندي پيش آيد و] طلاق دهد، و هدف پدر دختر، رهايي از اوست، و چون مهريه گرفته شد، به طلاق راضي شد. امام عليه السلام در پاسخ نوشت: اگر بي ميلي به خاطر دين است، آهنگ رهايي كند، وگر غير آن است، اين كار را نكند.