بازگشت

ضمان


روي الصدوق: عن محمد بن علي بن محبوب قال: كتب رجل الي الفقيه عليه السلام في رجل دفع ثوبا الي القصار ليقصره، فدفعه القصار الي قصار غيره ليقصره، فضاع الثوب، هل يجب علي القصار أن يرده ما دفعه الي غيره، و ان كان القصار مأمونا؟ فوقع عليه السلام: هو ضامن له الا أن يكون ثقه مأمونا ان شاء الله

1- روي الكليني: عن محمد بن جعفر أبوالعباس الكوفي، عن محمد بن عيسي بن عبيد و علي بن ابراهيم جميعا، عن علي بن محمد القاساني، قال: كتبت اليه - يعني أباالحسن الثالث عليه السلام - و أنا بالمدينه سنه احدي و ثلاثين و مائتين: جعلت فداك، رجل أمر رجلا يشتري له متاعا أو غير ذلك، فاشتراه فسرق منه، أو قطع عليه الطريق، من مال من ذهب المتاع، من مال الآمر، أو من مال المأمور؟ فكتب عليه السلام: من مال الآمر

***

صدوق از محمد بن علي بن محبوب نقل مي كند كه گفت: شخصي به امام هادي عليه السلام نامه نوشت كه: كسي لباسي را به جامه شوي داد تا بشويد، جامه شوي آن را، براي شستشو، به جامه شوي ديگر داد، و لباس تلف شد، آيا بر جامه شوي اول، واجب است كه آن را برگرداند هر چند امين باشد؟ امام عليه السلام در پاسخ نوشت: او ضامن [لباس] است، مگر اينكه - بخواست خدا - امين و مورد اطمينان باشد.

1- كليني با سند خود از علي بن محمد قاساني نقل مي كند كه گفت: سال دويست و سي و يك كه در مدينه بودم، به امام هادي عليه السلام نوشتم: فدايت شوم! شخصي به شخص ديگري دستور داده تا كالايي يا چيزي را برايش بخرد، او آن را خريده، ولي دزدان يا رهزنان آن را ربوده اند، حال، كالا از مال دست چه كسي رفته است، آمر، يا مأمور؟ امام عليه السلام در پاسخ نوشت: از مال آمر.