بازگشت

اثني عشر


شكرلله كه همه شيعه ي اثني عشريم

به گدايي در خانه ي تو مفتخريم

تو ز آن طايفه اي كه همه دلدار شدند

ما همان طايفه ي سينه زن در به دريم

مبتلاي غم و درد و تب و آه و شرري

مبتلاي غم و درد و تب و آه و شرريم

"امشبي را شه دين در حرمت مهماني"

به تمناي حضورت همگي نوحه گريم

ما شنيديم تو را بزم جسارت بردند

بي سبب نيست اگر غمزده و خون جگريم



زچه رو در وسط كوچه كشاندند تو را

بر سر سفره ي اغيار نشاندند تو را



همه در باده خوري و تو معذب بودي

ز غم و غصه و اندوه لبالب بودي

با جسارت به شما نيز تعارف كردند

با جسارت به شمايي كه محجب بودي

بد دهان ها به مقام تو اهانت كردند

عوضش اي ولي الله مودب بودي

بيشتر از همه كس جام بلايت دادند

حجت الله در آن بزم مقرب بودي ؟؟

بي سبب نيست نوشتند به سينه زده اي

ياد رأس و طبق و گريه ي زينب بودي



ياد روزي كه سگي طعنه به خوبان مي زد

خيزران را به دهان و لب و دندان مي زد



شكرلله كه جمال حسني داشته اي

شكرلله كه مجال سخني داشته اي

شكرلله دم آخر پسرانت بودند

وقت جان دادن خود سربه تني داشته اي

شكرلله كه تن پاك تو پامال نشد

شكرلله كه عزيزم كفني داشته اي

شكرلله كه لباس تن تو باقي ماند

شكرلله كه شما پيرهني داشته اي

گرچه دور از وطن افتاده و تنها بودي

شكرلله كه عقيق يمني داشته اي



شكر لله كه همه هست تو تاراج نشد

خواهرت بر دو سه تا مقنعه محتاج نشد

***