امـدادي كن
به دل خسته ي اين قافله امـدادي كن
روضه بر پا شده از محفل ما يـادي كن
چه قَدَر صبركني گوشه ي زندان غمت
لااقل پيش خــدا صحبت آزادي كـن
شير وحشي بزند بوسه به خاك قدمت
پيش صيـاد بـرو يك تنـه صيادي كن
سامرا بهـر گـدايي ز تـو شهرت دارد
بـاز تكـرار همـان سنت اجـدادي كن
چنـد سالي شده ويران حرم پاك شما
فكـر يك بارگـه و پنجـره فولادي كن
***