بازگشت

گنج دل


خوش آن دل كز ازل دارد ولاي حضرت هادي
خوش آن سر كو بسايد رخ به پاي حضرت هادي
دلا گر رستگاري خواهي ازحول صف محشر
نما از حق طلب ظلّ لواي حضرت هادي
بجو از حق ولايش را همي جود و عطايش را
صفاده گنج دل را از صفاي حضرت هادي
ببر نام گراميش كه باشد حل هر مشكل
بكوب از جان در دولتسراي حضرت هادي
به هر دردي دوا نامش كه در بازار حق عامش
شفا بخش امم دارالشفاي حضرت هادي
نبي اصل و علي اسمي كه جان عالمش قربان
كه شد ايجاد دو عالم براي حضرت هادي
علي بن محمد هادي دين حجت عاشر
كه عاجز نطق قاصر در ثناي حضرت هادي
چگونه مدح شاهي را توان گفتن كه مداحش
بود همواره در قرآن خداي حضرت هادي
عبادت را بود شرح قبولي دوستي او
قبول افتد اگر باشد رضاي حضرت هادي
بود جشن جنان محض و بغضش آتش نيران
بود غلمان غلام آشناي حضرت هادي

***