بازگشت

رشد و نموّ امام هادي


امام هادي – عليه السلام – در خانداني پا گرفت كه اخلاق و انساني مجسم بودند، ادب و محبت بر سراسر اين خانواده سايه گستر بود؛ كودك به بزرگ احترام مي گذاشت و بزرگ در محبت و مهر به كودك پيش قدم بود . مورّخان نمونه هاي شگفت انگيزي از ويژگي هاي اخلاقي اين خاندان را نقل كرده اند مثلا منقول است كه : (امام حسين در برابر برادر خويش حضرت امام حسن – عليهماالسلام – هرگز سخن نمي گفت و اين كار را براي تجليل و بزرگداشت برادر مي كرد) .
يا اينكه : (امام زين العابدين هرگز در حضور مادر يا دايه خويش غذايي نخورد بخاطر اين كه مبادا نظر مادر يا دايه قبلا به سمت آن غذا جلب شده باشد و بدين وسيله حقوق آنان را ضايع كند و دل ايشان را بشكند) .
رعايت اين گونه موارد اخلاقي ، مانند رفتار انبياست و متخلقين به آن در همان اوجي پرواز مي كنند كه انبياي الهي مطمح نظرشان بوده است . امام هادي در دامان پدر با يكايك فضائل و مكارم اخلاقي پدر ماءنوس مي گشت و از زلال دانش ايشان سيراب مي شد، هر روز پدر جلوه هاي از روح آتشين خود را بر فرزند عيان مي ساخت و او را بر مسو وليت بزرگ آينده ، آماده مي نمود . پدر آنچنان شيفته فرزند بود كه از ابراز آن نمي توانست خودداري كند و بارها اعجاب و شگفتي خويش را از اين انسان نمونه و ممتاز نشان مي داد . نمونه زير گوياي اين مطلب است . مورّخين نقل مي كنند هنگامي كه امام جواد قصد حركت به سمت عراق را داشت امام هادي را كه در آن زمان شش ساله بود در دامان خود نشاند و از او پرسيد : دوست داري از عراق چه هديه اي برايت بياورم ؟ امام هادي تبسّمي كرده فرمود : (شمشيري چون آتش . . .) .
آنگاه امام جواد رو به فرزند ديگر خود (موسي) نموده از او پرسيد : تو چه دوست داري ؟ موسي پاسخ داد : (فرش خانه اي . . .) .
امّا شگفتي خود را نشان داده و در حالي كه از پاسخ امام هادي مشعوف بود فرمود : (ابوالحسن به من شباهت دارد و مانند من است) .
پاسخ امام نشان شجاعت ذاتي و آمال وي بود و اين چيز غريبي نيست زيرا تمامي امامان اين خصيصه را در خود داشتند .

***