بازگشت

سوسن همسر امام هادي عليه السلام


همسر امام هادي عليه السلام سوسن نام داشت. وي كنيزي از اهالي نوبه
/پاورقي 1- نوبه، نام سرزمين وسيعي در جنوب مصر است. رسول گرامي اسلام اهالي آن ديار را ستود و درباره آنها فرمود: من لم يكن له أخ فليتخذ اخاً من النوبه. (هر كس برادري ندارد شخصي از اهالي نوبه را به برادري بگيرد./
بود. دست تقدير او را به مدينه و خانه امام هادي عليه السلام رساند و پس از مدتي امام حسن عسكري عليه السلام از او متولد شد. وي از زنان عارف و فاضل عصر خود و به نام هاي (سليل، حديثه، حربيه) معروف و مشهور بود. قبل از آنكه امام هادي عليه السلام با آن خانم ازدواج كند، امام جواد عليه السلام در وصف آن بانو گفت:
(سليل)، يعني بيرون كشيده از هر آفت و پليدي و ناپاكي (بعد، از آينده او خبر داد) و فرمود: اي سليل! زود است خداوند به تو، حجت خود را عطا فرمايد كه زمين را از عدل پر كند، بعد از آنكه از ستم پر شده باشد.
/پاورقي 2- كشف الغمه، ج 3، ص 197؛ منتهي الآمال، ج 2، ص 701 و… ./
همچنين امام هادي عليه السلام او را ستود و درباره او فرمود:
(سلولٌ مسلولهٌ من الآفات و الانجاس؛ سلول (يكي از القاب سوسن) از بدي ها و آلودگي ها پاك است).
سوسن به قدري با فضيلت بود كه وقتي امام حسن عسكري عليه السلام به شهادت رسيد، به عنوان پناهگاه شيعيان به شمار مي آمد. احمد بن ابراهيم مي گويد: از حكيمه دختر امام جواد عليه السلام پرسيدم: در اين دوران اضطراب و نگراني شيعه (دوران غيبت حضرت ولي عصر)، شيعيان به چه كسي مراجعه كنند؟ در جواب فرمود: (الي الجده امّ ابي محمد).
در سال 259 ق. امام حسن عسكري عليه السلام ،سوسن و امام زمان را به سفر حج فرستاد و قبل از حركت، اسم اعظم، سلاح و… را به حضرت مهدي واگذار فرمود. سوسن و نوه گرامي اش، به سفر مكه مشرف شدند و سپس به مدينه رفتند. در آن جا باخبر شد كه فرزند دلبندش به شهادت رسيده است؛ پس با عجله به طرف سامرا حركت كرد. هنگامي كه به سامرا رسيد، متوجه شد جعفر كذّاب ادعاي ارث و وصايت حضرت امام حسن عليه السلام دارد و خود را وصي و وارث امام معرفي مي كند. سوسن نزد جعفر كذاب رفته و فرمود: (وصي امام حسن من هستم). جعفر قبول نكرد. وي براي اثبات مدعاي خود، نزد (ابوالشّوارب)، قاضي سامرا، رفت و وصايت خود را به اثبات رساند.
سوسن وصيت كرد: هرگاه از دنيا رفتم، مرا در كنار قبر شوهرم امام هادي و فرزندم امام حسن عسكري عليه السلام دفن كنيد. هنگامي كه از دنيا رفت، خواستند به وصيتش عمل كنند، جعفر كذاب به بهانه اينكه وارث برادر و مالك منزل حضرت است، از دفن كردن سوسن خودداري كرد. در اين لحظه به امر پروردگار حضرت مهدي عليه السلام ظاهر شد و خطاب به عموي ناخلفش فرمود: (اي جعفر! آيا اين خانه، خانه توست يا خانه من است؟!) و از نظرها غايب گرديد. جعفر كه به شدت تحت تأثير قرار گرفته بود، خود را كنار كشيد و به اين ترتيب سوسن در كنار شوهر و فرزند معصومش به خاك سپرده شد.
/پاورقي 3- زنان مردآفرين، محمد محمدي اشتهاردي، ص/ 185/

***